ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سفرنامه انگلستان - برنامه‌ریزی

تقریبا همه چیز در این شهر شکل خاص خودش را داشت و تمام شهر از نظم خاصی‌ پیروی میکرد، مثلا همانطور که می دونید تمام اتوبوس ها، تاکسی ها، صندوق های پست، کیوسک های تلفن در کل شهر یکسان و یک رنگ بودن و از سال های دور تغییری نکرده بودن (نمادهای لندن شدن) حتی تاکسی های جدید به همان شکل قدیمی‌ ساخته میشن.

جالب بود برعکس اینجا که اول همه چی‌ را میاریم بالا بعد سعی‌ می‌کنیم برای کسانی‌ که مشکل جسمی‌ دارند بهسازی کنیم، اونجا همه چیز مسطح بود، فقط بعضی‌ قسمتارو کمی‌ بالاتر آورده بودند، (البته راننده ها هم سؤ استفاده نمی کردن)

 

شما با سه چرخه برقی و ویلچر می تونید همه جا برید چون همه وظیفه دارند شرایط را برای شما فراهم کنند حتی شما وقتی‌ می‌خواین برین سوار اتوبوس بشین مثل اینجا لازم نیست کلی‌ پله بالا برید چون پیاده رو و کف اتوبوس هم سطح طراحی شدن (جمعیت کشور ما که رو به پیری داره میره، همین نکتهٔ ساده در سال های آینده بسیار مشکل ساز میشه)! 

ساختمون ها هم در هر محدوده اگر یک شکل نباشند حداقل هم ارتفاع هستند (البته متفاوت بودن هم برای خودش مدلیه و جذابیت های خودش را داره!) حتی جالب بود برام که اگر بخواین توی خونتون هم تغییر بدید باید برین اجازه بگیرید!

 

بعد از دیدن مراکز خریدشون (سیتی سنتر) فهمیدم چقدر شهرای ما و تفکرات ما مشکل دارند! تقریبا تو اکثر شهرا جایی نداریم که آدما پیاده بتونن واردش بشن! البته پیاده روی برای ما زیاد عادی نیست و فکر می‌کنیم توی شهر، همهٔ خیابان ها باید از پیاده روها بزرگتر باشه (هنوز فرهنگ پیادروی و دویدن جا نیفتاده)! در پیاده رو ها هم تا جایی که دیدم سعی‌ کرده بودند از بتن برای ساخت استفاده کنند (هم ارزان تر و هم قابلیت ترمیم داره). همچنین هنگام بارندگی شهر دچار ابگرفتگی نمی‌شد و آسفالت ها هم از کیفیت بهتری برخوردار بودند همچنین سعی‌ شده بود بجای خط کشی از اسفالت های رنگی‌ استفاده کنند.

 

درضمن معماری ساده شهریشون و معماری ساختمونای خیلی‌ قدیمیشون برای من جدید و جالب بود. البته همانطور که معماری اونا برای ما جالبه! معماری ما هم برای اونا جدید و جالبه!

با این وجود هنوز برای من عجیبه که اونا چطور در قرن ها پیش چنین ساختمان های مرتفع و کلیساهای بزرگی‌ ساختند.

جالبتر از اون اینکه اون ساختمون هایی‌ که قرن ها پیش ساختند تو فکر خراب کردنش نیستن! اگر جای ما بود تا حالا 100 بار ساخته بودیمش (البته ساختن اشتغالزایی میکنه!!) ولی‌ دیگه اینا زمان، پول و فکرشون را میذارند برای کارهای مهمتر! ولی‌ ما هنوز با این چیزا سرگرمیم و  پیشرفت را این چیزا میدونیم!

نظرات 1 + ارسال نظر
مطهر 1392/06/24 ساعت 08:52 http://modara.blogfa.com

با سلام و سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد