اینم از چرخ زندگی ما آدم ها! جالب که حدود دو سوم عمرمون فرمون دست خودمونه! ولی گاهی نمی فهمیم و یادمون میره که اصلا فرمونیم هست! تو این مدت هم که فرمون دستمونه می تونیم سریع بریم، آروم بریم، خلاف بریم و خلاصه هرجور که بخوایم می تونیم بریم. البته نمیشه اثر بقیه چرخ ها را در نظر نگرفت، گاهی تصادف می کنیم، میفتیم، بنزین تموم می کنیم ولی با این حال نیز فرمون همچنان در دست ماست.
بعضی وقتام فقط نشستیم (نشستم) و انتظار داریم بقیه رکاب بزنند، هل بدند یا گاز بدهند. گاهیم که فقط گاز میدیم، فرمون را رها کردیم. گاهیم پشت فرمون نشستیم و نظاره گر سبقت بقیه آدما هستیم و فقط حسرت می خوریم و هیچ تلاشیم نمی کنیم. آخرشم که با مرور زمان سرعتمون کم میشه و می تونیم فکر کنیم دیگه نمی تونیم سریع بریم بعد از مدتیم مجدد فرمون را چه بخوایم چه نخوایم ازمون می گیرند و به زور می برنمون زیر خاک و اون موقع است باید جواب جاهایی که با فرمون خودمون رفتیم پس بدیم.
وقتی در حال یادگیری زبان جدیدی هستیم گاهی اوقات واقعا خسته میشیم و نیاز به استراحت داریم در این اوقات پیشنهاد میشه فیلم، سریال یا مستند نگاه کنیم که علاوه بر رفع خستگی برای یادگیریمون مفید هم هست (البته می تونید ویدیو کست و یا اخبارم گوش بدید ولی گاهی آدم فقط میخواد کمی تفریح کنه).
برای دیدن فیلم بهتر ابتدا با فیلم های کارتونی شروع کنید که دارای سرعت و لغات متعادلتری هستند همچنین سعی کنید فیلم ها را در نسخه های با کیفیت تهیه کنید که امکان جلو عقب کردن بهتری داشته باشند تازگیا نسخه های فیلم های خارجی که به صورت مجاز به بازار میان علاوه بر زبان فارسی و انگلیسی دارای زیر نویس فارسی و انگلیسی هستند که به نظرم برای یادگیری خیلی خوب هستش. سعی هم کنید خودتون را عادت بدید که فیلم ها را در چند قسمت ببینید (البته کمی سخت و شایدم عذاب آور باشه) و هر قسمت را به دقت بررسی کنید و اصطلاحات و کلمات آن را یاد بگیرید و در صورت لزوم نکات ارزشمند آن را یادداشت کنید. اگر بتوانید بازیگر بشید و متن های آن را برای دیگران و حتی خودتون تکرار کنید که دیگه معرکست و به احتمال زیاد اون مطالب براتون کاربردیم میشه. اگرم دوست دارید دارید ریدینگتونم به طور مستقیم تقویت بشه می تونید در مورد اون فیلم در اینترنت تحقیق کنید و بخونید. در مورد اینم که چطوری گوش بدین همیشه معلم هام می گفتن حتما بدون زیر نویس گوش بده ولی من هیچ وقت این کار را نمی کردم و زیرنویس فارسی میذاشتم (به نظرم اونام همین کار را می کردن و الان که زبان یاد گرفتن یادشون رفته که چطوری یاد گرفتن) چون به نظرم برای تازه کارها خیلی سخته که از اول اینگلیسی گوش بدن بعلاوه به نظرم جز سردرد چیزی برشون نداره. البته اگر به صورت تیکه تیکه گوش بدین وقت دارین که هم چند بار بدون زیر نویس و هم با زیر نویس فارسی و اینگلیسی فیلم یا سریال را گوش بدین (حالت ایده آل) که این طوری واقعا تاثیر گذار هستش (یکی از دوستان که لهجش طوری بود که همه فکر می کردن یک آمریکایی اصیله، فقط با گوش دادن چند باره به هر فیلم این توانایی را کسب کرده بود ) البته شاید اگر تصمیم به امتحان زبان در آینده نزدیک داشته باشید این فرصت چند باره گوش دادن براتون فراهم نباشه بعلاوه من واقعا از این کار متنفر بودم بخاطر همین سعی کردم سریال های کوتاه را انتخاب کنم و کم کم با زیر نویس فارسی شروع کردم (با این که کار زیاد درستی نیست) و به زیرنویسی اینگلیسی رسیدم و الانم بعد از مدتی با عادت کردن گوشم می تونم زیر نویس را حذف کنم (معمولا سریال ها کوتاه هستند و بیشتر مطالبشون بعد مدتی تکراری میشن و در هر قسمت مطالب جدید کمی دارند). اینم بهتون بگم قرار نیست شما در مدت کوتاهی که زبان می خونید انقدر سطحتون بالا بره که همه فیلم هارو بفهمید (معمولا دایره لغت آزمون با فیلم ها متفاوت هستش) حتی دوستان نمره بالا هم در آزمونا می گرفتن ولی درکی از فیلمی که می دیدن نداشتن در ضمن بعضیام فیلم را خوب می فهمیدن ولی در آزمون مشکل داشتن (چون تمرین کافی برای آزمون نداشتن)! پس در مجموع در صورت نفهمیدن فیلم به خودتون نگرانی راه ندید. فقط باید همیشه به این نکته خیلی مهم توجه کنید که برای چه فیلم نگاه می کنید گاهی یادمون میره که هدف از دیدن فیلم چیه و فقط فیلم دیدن میشه هدفمون و از کار اصلی که درس خوندن فراموش می کنیم.
بعد نوشت: این را باید اعتراف کنم که نمیشه فیلم های سینمایی حتی کارتون ها را کامل متوجه شد!!! حتی اگه تافل 100 داشته باشین! چون متن ها و دیالوگ ها واقعا دارای کلمات خاصی هستن... پس انتظار نداشته باشین با خواندن کلمات آکادمیک همه فیلم را متوجه بشید، مگر این که ساعت ها روی یک فیلم وقت بذارید و بعد از مدتی راه بیفتید. البته این روش به درد خیلی قبل و یا بعد آزمون میخوره، ولی واقعا تاثیر گذاره...
روزی فقیری نالان و غمگین از خرابه ای رد می شد و کیسه ای که
کمی گندم در آن بود بر دوش خود می کشید تا به کودکانش برساند و نانی از آن درست
کند تا کودکان شب را سیر بخوابند. در راه با خود زمزمه کنان می گفت: خدایا
این گره را از زندگی من بازکن همچنان که این دعا را زیر لب می گذارند ناگهان گره کیسه اش باز
شد و تمام گندم هایش بر روی زمین و درون سنگ و سوخال های خرابه ریخت.
عصبانی شد و به خدا گفت: خدایا من گفتم گره زندگی ام را باز کن نه گره کیسه ام را!!! و با عصبانیت تمام، مشغول به جمع کردن گندم از لای سنگ ها شد که ناگهان چشمش به کیسه ای پر از طلا افتاد. همان جا بر زمین افتاد و به درگاه خدا سجده کرد و از خدا به خاطر قضاوت عجولانه اش معذرت خواست.
منبع: اینترنت
آخرین کلمات یک
مهندس برق: خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر می کنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...
آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟
آخرین کلمات یک مهندس عمران: عجب سازه پایداری!
آخرین کلمات یک دانشجو: آخیش دیگه راحت شدم.
آخرین
کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرندهام!
آخرین کلمات یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمیخوام، همهاش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها...
آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضه شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بی خطره...
آخرین کلمات یک مهاجر: سلام خوشبختی!
منبع: تقریبا اینترنت