ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سفرنامه هلند - در مسیر بازگشت ۱

چند ساعت زودتر مونده به پرواز سوار قطار شدم تا به موقع به فرودگاه برسم و به علت این که بارم زیاد بود (متاسفانه) در کنار در ورودی نشستم تا مزاحم کسی نشم (قبلا توضیح دادم که قطاراشون چطوریه) بعد عبور از چند ایستگاه، قطار در یکی از ایستگاه ها متوقف شد (بیشتر از زمان معمول) کمی به نظرم غیر عادی اومد چون بیشتر آدما از قطار پیاده شدند و اصلا کسیم سوار قطار نشد تو این فکرا بودم که یادم اومد بلیتم را پرینت نکردم و کلی نگران شدم که چی میشه که بالاخره قطار راه افتاد، اما به نظرم اومد داره به ایستگاه قبلی بر می گرده، شک کردم ولی گفتم اشتباه می کنم تا بالاخره مطمئن شدم که داره بر می گرده، در اولین ایستگاهی که تونستم پیاده شدم و با کلی معطلی سوار قطار بعدی شدم تا به سر جای اولم برگردم (چمدون سنگینم واقعا اذیتم می کرد) در طول مسیر داشت اعلام می کرد (بلندگو قطار و بیسیم مامور قطار) که مشکلی در خط پیش اومده و باید از یک مسیر دیگه به فرودگاه (آمستردام) رفت (مسیر طولانی تر) منم تازه فهمیدم چی شده حالا نمیدونم چون تو اون قست بودم چیزی نشنیدم یا به زبان هلندی اعلام کرده که من نظرم جلب نشده! چون در قطار قبلی در بین سالن ها نشسته بودم اصلا نفهمیده بودم که چه اتفاقی افتاده، از مسئول قطار پرسیدم که چی کار کنم گفت باید قطار را مجددعوض کنی بالاخره به ایستگاهی که باید پیاده می شدم رسیدم (راستش فقط آدمایی که چمدون دستشون بود را دنبال می کردم) با سختی سوار قطار بعدی شدم (دقیق نمی دونستم کدوم قطار را باید سوار شم فقط دنبال سایر آدمای چمدون به دست می دویدم) حتی از یک نفر دیگم پرسیدم اونم گفت منم مسافرم بهتر دنبال همین آدما بریم (قطارها خیلی شلوغ بود و هر چه به آمستردام نزدیک می شدیم شلوغ تر هم می شد) کلی زمان از دست داده بودم اول این که کلی مسیر را برگشتم بعلاوه کلی زمانم برای عوض کردن قطار از دست رفت (به نظرم چهار قطار عوض کردم) از همه بدتر هم هرچی می رفتیم نمی رسیدیم و من هم مطمئن نبودم که این قطار به فرودگاه میره و احتمال اشتباه می دادم! دستامم که کلا از جابجا کردن های چمدون تاول زده بود (همش در حال دویدن و کشیدن بودم بعضی جاها چون چرخ چمدون سرعتم را می گرفت چمدون را کامل بلند می کردم) در ضمن می ترسیدم مسئول قطار آخری بهم گیر بده (دقیق یادم نیست چرا ولی احتمال می دادم که باید بلیت جدید بخرم چون قطارش کمی متفاوت بود) در مدتی هم که تو قطار بودم فقط نگاهم به ساعت بود و دیگه مطمئن شده بودم که نمی رسم! که خدارو شکر بالاخره 45 دقیقه مونده به پرواز به فرودگاه رسیدم نفس راحتی کشیدم (احتمال می دادم که بلیتم را به علت تاخیر باطل کردن) ولی تازه کارم شروع شده بود تو اون فرودگاه بزرگ که هم زمان کلی پرواز داره باید خودم را به گیت مخصوص می رسوندم تازه بلیتم نداشتم و نمی دونستم باید چیکار کنم کل مسیر را داشتم می دویدم که با این جمله بر روی صفحه نمایشگر روبرو شدم: پرواز آمستردام به ایران تاخیر داره، باورم نمی شد! ولی درست بود، پرواز تاخیر داشت ولی باز هم باید می دویدم چون هنوز هم دیر بود!

ناامیدی از رحمت‏ خدا

یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمیشود.(آیه 87 سوره یوسف)

در این آیه که روح آدمی را از امید و تلاش و شور و زندگی سرشار می کند، یعقوب با فرزندان خویش (و خداوند با همۀ بندگان) می گوید: ای فرزندان من بروید و از حال یوسف و برادرش و همۀ محبوبان از دست رفته و فردوس های گم شده با تمامی دل جویا شوید و هرگز در راه حق به خود یأس و نومیدی راه ندهید. بگردید، استشمام کنید، بنگرید، لمس کنید، این سو و آن سو بدوید و هیچ گاه دست از دامن مقصود برندارید: یأس از رحمت خداوند کفر است بدین معنی که انسان نومید محجوب و غافل است از مشاهدۀ لطف بیکران الهی و قدرت بی پایان او که بر هر چیز تواناست. زیرا مأیوس شدن مبین این معنا و این مدعاست که هیچ امکانی برای رسیدن به خیر و خوبی و بازگشت شادی و سعادت و نیل به مقصود نمانده است در حالی که علم آدمی کمتر از آن است که چنین حکمی صادر کند. (منبع)

مبنا بر صداقته اما ...

حتما شنیدید که میگن در فرستادن مدارک و اطلاعات برای دانشگاه ها مبنا بر صداقته و از شما معمولا مدرکی برای اثبات حرفاتون نمی خواهند. این مطلب صد در صد درسته ولی دیگه نباید اونا رو احمق تصور کرد! پس سعی کنید مثلا در نوشتن رزومه اطلاعات معقول بدید مثلا تعداد زیادی مقاله ردیف نکنیم و فکر نکنیم کمیت مهمتر از کیفیته! و یا مثلا سفارت رفتید ازتون پرسیدن برنامتون برای آینده چیه نگید قصدم ماندن هستش! استدلال یکی از دوستان این بود چون مبنا بر صداقته من راستش را بگم تا آن ها بفهمند آدم خوبیم (چون همه میگن قصدشون برگشتن هستش ولی راستشو نمی گن)، ولی اگر این حرفو در هر سفارتی بگید در جا ریجکتید!

در نتیجه به خودتون برای جمع آوری مدارک سختی ندهید (برای اثبات حرفاتون) ولی طرف مقابل را هم احمق تصور نکنید، سعی کنید تا جایی که می تونید واقعیت را بگید و در صورت نیاز کمی اغراق کنید. مطمئن باشید یک خط حرف کاملا غیر واقعی علاوه بر این که در روند پذیرش تاثیری نداره (اولش فکر می کنید اگر ننویسید پذیرش نمی گیرید ولی بعد می فهمید سر کار بودید) گاهی باعث مشکلم براتون میشه.

تارنماهای آموزش زبان - پادکست

شما برای بهبود مهارت لسنینگتون یا پرکردن وقت های آزادتون (استراحت، رفت وآمد) می تونید از پادکست ها استفاده کنید، بدین منظور شما می تونید با استفاده از تارنماهای زیر پادکست های دلخواهتون را بصورت آنلاین و رایگان گوش بدید یا دانلود کنید.

http://s2.picofile.com/file/7885323973/podcast.jpg

یکی از معروفترین تارنماهای آموزشیست که در آن پادکست های گوناگون (مکالمه یا یک موضوع خاص) با لهجه امریکن ارایه می شود و در انتها اصطلاحات و لغات آن مطلب بررسی می گردد: Eslpod

پادکست های خبری را می توانید از این تارنماها دریافت کنید: CNN و Breakingnewsenglish

سخنرانی های شخصیت های معروف همراه با متن سخنرانی: Americanrhetoric 

پادکست همراه با متن مناسب تا سطح اینتر مدییت: ESLFAST و Rong-chang و Eltpodcast 

پادکست همراه با متن مناسب برای سطح ادونس: Englishthroughstories

در این تارنما با توجه به سطح زبانتون امکان انتخاب پادکست ها را دارید: Podcastsinenglish

در این تارنماها امکان دسترسی به پادکست های متنوع فراهم می باشد: Betteratenglish و Esl.culips و Listen-to-english

تمام پادکست های تارنماهای مختلف را می تونید در این تارنما پیدا کنید: Podcast

این تارنما به شما منتخب پادکست های آموزشی تارنماهای مختلف را ارایه میدهد: Aceesol

تارنمای رسمی آیلتس که پادهای آموزشی به شما ارایه می دهد: Britishcouncil

پادکست های مربوط به زندگی در آمریکا را می توانید از این تارنماها تهیه کنید (سطح ادونس): Thisamericanlife و Storycorps

این تارنماها به شما پادکست های علمی در زمینه های گوناگون را ارایه می دهند: Thenakedscientists و Nature و Loe

اگر خواهان پادکست های مربوط به فلسفه هستید به این تارنما مراجعه کنید: Philosophytalk
این تارنما به شما پادکست های مربوط به تجارت را ارایه می دهد: Businessenglishpod و Eslbusinessnews

موس و درد مچ

اگر شما هم جز کسانی هستید که روزانه بیشتر وقتتون را موس بدست هستید بدونید که ماوس با حالتی که به دست می دهد می تواند باعث بروز مشکلات مختلف شود اما با رعایت چند نکته ساده نیز می توانیم جلوی این مشکلات را گرفته و کمر به نابودی آن ها ببندیم. ماوس می تواند مشکلات مختلف استخوانی و عضلانی را برای کف دست و پنجه ها به وجود اورد.

- ابتدا دقت داشته باشید ماوسی که استفاده می کنید باید کاملا در دست شما جا بگیرد و کف دست باید روی موس سوار شود از این رو استفاده از موس های کوچک یا خیلی بزرگ می توانند باعث برهم خوردگی نظم استخوان های کف دست باشند و باید از آن ها پرهیز شود.

- محل کاری سالم برای خودتان طراحی کنید تا کمتر به مشکلات سلامتی دچار شوید. اولین گام برای رسیدن به حالت درست تنظیم اندازه صندلی است تا شما را مسلط به کیبورد و ماوس قرار دهد. سپس دست خود را در حالتی بگذارید که آرنج شما زاویه ۹۰ درجه ایجاد کند و معمولا بهتر است ماوس در فاصله کمی از کیبورد قرار داشته باشد.

- نرمش دادن به کف دست و انگشتان را فراموش نکنید. معمولا موس را با دست راست کنترل می کنیم و بیشتر باید این دست را نرمش دهید. دست های خود را کاملا در مقابل خود قرار دهید به طوری که کف دست به سمت سقف باشد سپس به آرامی دست خود را بچرخانید و در این حالت سعی کنید دست را از ناحیه بازو بکشانید. در انتهای نرمش باید کف دست به سمت زمین باشد.

- برای مدت هر ۵ دقیقه کار با ماوس یک بار دست خود را برداشته و چند ثانیه ای به آن استراحت دهید. در این مواقع می توانید چند ثانیه ای دست خود را کنار ماوس گذاشته و کمی انگشتان را بکشید. با انجام این تمرینات دیگر مشکلی خاصی به سراغ دست شما نخواهد آمد.

متاسفانه این روزا دستم (مچ، ساعد، انگشتان دست و چند نقطه دیگه!) به علت استفاده مداوم از موس خیلی مشکل پیدا کرده و مجبورم هر دفعه برای نوشتن مچ بند ببندم تا کمی راحتتر بنویسم و بخونم (باید موس پد همراه با بالشتک بخرم که اونم آخر نمی خرم) این متنم (منبع) نوشتم تا شاید هرکسی اتفاقی دید و یا خواننده این جا بود کمی بدستش استراحت بده تا با مشکل من روبرو نشه. در ضمن با عرض معذرت تا بهبود دستم کمی کمتر می نویسم.