ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

دقیقا چقدر زمان نیاز دارم؟

روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود. مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید: چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟ لقمان گفت: راه برو. آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد: مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟ لقمان گفت: راه برو. آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: ای مرد، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید. مرد گفت: چرا اول نگفتی؟ لقمان گفت: چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمی دانستم تند می روی یا کند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید.

خیلی از دوستان این سوال را می پرسند که چند ساعت باید درس بخونم و یا چند ماهه به نمره مورد نظر می رسم (زمان دقیق می خوان) راستش برای هرکسی با توجه به دانسته ها و ویژگی هاش تفاوت می کنه و نمیشه نظر قطعی داد به نظرم بهتر به جای فکر کردن به این چیزا و هدر دادن وقت (خودم هم همین طوری کلی وقت از دست دادم) درس خوندن را شروع کنیم و حداکثر تلاشمون را بکنیم، بعد از شروع کردن هم خودتون متوجه میشید چقدر باید تلاش کنید بعلاوه اون موقع بقیه هم می تونند نظر بدهند. البته نمی دونم چرا بیشترمون دوست داریم یک عدد بشنویم و کلی خودمونم معطل اون عدد می کنیم (یک دوستم هرکی ازش سوال می پرسید چند ساعت باید بخونم بدون فکر سریع می گفت پنج ساعت! با این جواب هم طرف را راحت می کرد و هم خودشو! راستش کسی بخواد بخونه و هدف داشته باشه می خونه و به پنج ساعت راضی نمیشه)!

بی عاطفگی و دنیای مدرن

تقریبا همه ما مردم کشورهای پیشرفته را به بی عاطفگی متهم می کنیم و حتی وقتی می بینیم یا می شنویم که یک خانواده پدر یا مادرشو در خانه سالمندان گذاشته کلی ناراحت می شیم و به اون پسر دختری که این کار را کرده کلی صفت بد نسبت می دهیم (البته بی شک جای ناراحتیم داره). ولی فکر نکنم بی عاطفگی بخاطر نژاد باشه (اثر کمی داره) مثلا یک زوج جوان را در تهران یا سایر شهر های بزرگ دنیا تصور کنید که باید شش صبح از خانه شصت متری خود خارج بشوند و حدودای هفت شب به خونه برگردند تا بتونند هزینه های زندگی و خواسته هاشون را در بیاورند! حالا اگر یک فرزند داشته باشند اوضاعشون پیچیده تر هم میشه. حالا این خانواده آیا زمانی دارند تا بتونند از پدر مادر خود پرستاری کنند؟ عملا نه! گاهی واقعا برای آدم هیچ راهی جز خانه سالمندان نمیمونه! چون یک سالمند هم بالاخره نیاز به توجه، کمک و همدم داره.

متاسفانه این یکی از مشکلات دنیای ماشینی و مدرن هستش که آدما برای رفاه و امکانات بیشتر باید کلی کار و تلاش کنند و به همین علت براشون وقت زیادی نمی مونه تا بتونند به دیگران اختصاص بدهند چون عملا وقت آزاد زیادی ندارند (شهر بزرگ = امکانات بیشتر = کار بیشتر = وقت آزاد کمتر = فراموشی نزدیکان). متاسفانه زندگی مدرن و رفاه بدون این که خودمون بفهمیم آدمارو مجبور به فراموشی خانواده می کنه فرقیم نمی کنه که متعلق به کجا باشیم و هر چه این سبک زندگی در کشورمون گسترش پیدا کنه متاسفانه مردم بیشتری به بی عاطفگی (بدونی که خودشون بخواهند و متوجه شوند) مبتلا می شوند. ولی از اونجایی که اکثر ما به یک آیینی اعتقاد داریم و زندگیمون هدفمند هستش باید سبک زندگی را با ارزش ها و آرمان هامون منطبق کنیم و این سبک زندگی را بدون تفکر نپذیریم و همیشه در نظر بگیریم امکانات و رفاه را به چه قیمتی بدست می آوریم.

سفرنامه هلند - خرید

هلند هم از اون دسته کشورایی که شما هر چیزی نیاز داشته باشید می تونید پیدا کنید، در شهرای بزرگتر می تونید به فروشگاه های ایرانی مراجعه کنید و در شهرای کوچکتر اگر ایرانی پیدا نشه می تونید از مغازه ترک ها و عرب ها خرید کنید، برای خرید محصولات خوراکی ارزانتر هم (محصولات کشاورزی، ماهی و ...) می تونید به چند شنبه بازارها مراجعه کنید.

در بعضی شهرها در یک روز مشخص در هفته فروشندگان در مرکز شهر جمع می شوند و به فروش محصولاتشون می پردازند من در یکی از شهرهای کوچک هلند با این چندشنبه بازارها روبرو شدم و تا جایی که دیدم بیشتر غرفه ها مربوط به محصولات کشاورزی و غذاهای دریایی بود که انواع ماهی ها (مثلا) در قیمت هایی مناسب به فروش می رسید البته یک نوع ماهی هم بود که به صورت خام خورده می شد.


 

برای خرید هر گونه مواد خوراکی (گوشت، خوراکی، میوه و ...) باید به سوپرمارکت ها مراجعه کنید البته فروشگاه ها هم با هم تفاوت دارند بعضیاشون شیک تر، منظم تر و با محصولات متنوع تر و بعضیاشون هم ساده تر (قیمت ها هم ارزانتر) هستند (از نظر قیمتی دو سوپر مارکت مشابه از نظر امکانات هم می تونند خیلی با هم تفاوت داشته باشند مثلا یک سوپرمارکت آب میوه را ارزان میده اون یکی نان را). برای خرید مواد و افزودنی های خاص هم باید به مغازه ترک ها (محصولات حلال) یا ایرانی ها مراجعه کنید مثلا یکی از دوستان از فروشگاه ترک ها ارده! گلاب، نون تافتون و ماست (از اونجایی که خوردن ماست خیلی در اونجا رایج نیست (شاید چون غذای برنجی ندارند) برای تشویق کودکان به خوردن ماست از ماست های میوه ای و مغزدار استفاده می کردند که زیاد مورد طبع ما نیست) تهیه می کرد و دیگری خیارشور چون وقتی از خیارشور فروشگاه های هلندی در ساندویچش استفاده کرده بود متوجه شده بود اشتباها خیار شیرین بجای خیار شور خریده! البته در سوپرمارکت ها اگر جنسی نزدیک به تاریخ مصرفش باشه تخفیف می خوره (برای پنیر این اتفاق زیاد میفته) بعلاوه  بعضی فروشگاه ها با بعضی از شرکت های تولید محصولات غذایی ارزان قیمت (کیفیت مناسب ولی دارای بسته بندی ساده) قراردارند که این محصولات دارای قیمت های بسیار مناسبی نسبت به کالای مشابه می باشند. در ضمن در خرید هم متاسفانه از اونجایی که هیچ مطلبی به انگلیسی بر روی مواد غذایی توضیح داده نشده گاهی برای آگاهی از مواد تشکیل دهنده محصول به مشکل می خورید. در مورد خرید میوه هم اگر وزنی بخواهید خرید کنید خودتون میوه را وزن می کنید و بر روی آن قیمت می زنید (با دادن قیمت به ترازو فیش قیمت صادر می شود) البته یادتون باشه در هلند مانند خیلی از جاهای دیگه خیار جز میوه ها نیست همچنین اگر هوس لیمو شیرین هم کردین برای خرید باید به مغازه ایرانی ها مراجعه کنید. در هنگام خرید از سوپر مارکت های هلندی هم بهتر با خودتون ساک دستی همراه ببرید چون برای کاهش مصرف پلاستیک، هیچ چیزی برای حمل خریداتون داده نمیشه (البته ساک های دستی فروخته می شود که می تونید بخرید!) سوپرمارکت ها هم معمولا در ایستگاه های اصلی قطار و در مراکز شهر شعبه دارند البته سوپرمارکت ها اکثرا بیست وچهار ساعته نیستن و زود هم تعطیل می کنند مخصوصا روزای تعطیل که گاهی اصلا نمیشه مغازه باز پیدا کرد (البته بستگی به محل و شهر هم دارند ولی اگر همه جا بسته بود احتمال این که فروشگاه ایستگاه قطار باز باشه از همه بیشتره) پس مواظب باشید که گرسنه نمونید. 

از دیگر فروشگاه های جالب این کشور که نزد توریست ها هم بسیار پر طرفداره مغازه های پنیر فروشی است (البته در سوپرمارکت های بزرگ هم بخشی را به پنیر اختصاص می دهند) که می تونید انواع پنیر از کپک زده (یک نوع پنیر) تا چند صد ساله را در اندازه و وزن های مختلف از این فروشگاه ها تهیه کنید البته همان طور که می دونید این کشور از لحاظ تولید محصولات لبنی بسیار معروف است و به همین خاطر قیمت شیر در هلند بسیار مناسب بود.

برای خرید برند های معروف هم با مراجعه به مرکز شهر همشون را پیدا می کنید (حتی فروشگاه های لباس دست دوم فروشی!) فقط باز هم به علت این که بیشتر تبلیغات هلندیه شاید بعضی از تخفیف ها را از دست بدهید. اگر هم تصمیم به خرید یادگاری دارید به نظرم کفش های چوبی کوچک و نمادهای کوچک هلند (آسیاب بادی، گل لاله و چینی های آبی دلفت) را خریداری کنید چون وزن و حجم زیادی ندارند البته بعد از مراجعه به هر موزه یا مرکز دیدنی می توانید نماد آن محل را از فروشگاه های آن مرکز خریداری کنید، راستی حتما تمام فاکتورهای خریدتون را نزد خودتون نگه دارید (مبلغ خرید نیز مهمه) تا در فرودگاه مالیات پرداختی برای خریداتون را پس بگیرید. (تصاویر از اینترنت)

شک

هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ می کند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود. اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند و رفتار می کند.

منبع: اینترنت (در هیچ جا منبع ذکر نشده)