جالب بود در شهرهای انگلستان هرچی رو تونسته بودن آثار باستانی کرده بودن شایدم بعضیاش را ساخته بودن! خلاصه داشتن از هر چیزی پول در میاوردن! اما تو کشور ما خیلی از آثار باستانی هنوز ناشناخته اند! البته زیادم مردم ما علاقه به بازدید از چیزای قدیمی را ندارند (شاید چون نسل جوونه). لندن کلی موزه های مختلف داشت، راستش اگر میخواین همه جا را در این شهر ببینید به نظرم یک هفته زمان نیاز دارید.
صبح زود به سمت موزه ها راه افتادیم، بخاطر اینکه پول گازوییل (گازوییل اینجا خیلی رایجه) و پارکینگ ندیم با اتوبوس و مترو رفتیم به محل موزه ها (راستی بلیت مترو اینطوری بود که شما می تونستی یک بلیت بخری و از همهٔ سامانه های حمل و نقلی مانند اتوبوس، مترو و ... استفاده کنی)، سر راه هم به یادمان پسر برزیلیی که پلیس در مترو کشته بود، برخوردیم.
این موزه هایی که ما رفتیم در کمال تعجب همشون رایگان بودن، البته صندوق هایی گذاشته بودن تا هرکی دوست داره کمک کنه (البته نمیدونم همیشه اینطوریه یا نه) موزه ها تقریبا کنار هم بودن و تا جایی که یادم هست به موزهٔ علوم، ویکتوریا و آلبرت، موزه انگلستان و شایدم موزه لندن سر زدیم. می خواستیم به موزه سلطنتی ملکه هم بریم که کلی صف داشت و وقت ما هم محدود بود. موزه ها در ساختمان های بسیار بسیار قدیمی و بسیار بزرگ واقع بودند.
معمولا بعد از بازدید، واقعا تعجب میکنی که اینا چطوری این همه آثار را با خودشون بردن اگر میتونستن اصفهان و شیرازم تا الان برده بودن!
خلاصه اینکه باید ۲ روز وقت می ذاشتیم برای دیدن که متاسفانه نصف روز برای آن همه دیدنی وقت داشتیم. ولی جالبترین قسمتش برای من بخش مربوط به انقلاب صنعتی بود! واقعا نمیدونم باید چی بگم! فهمیدم اینا یک شبه به اینجا نرسیدن! در عجبم بعضی از تجهیزات را چطور ساختن! موزه علوم هم جالب بود و سعی شده بود که بازدیدکنندگان واقعا علوم را حس کنند!
در آخر هم برای رفع گرسنگی رفتیم به یک رستوران هندی، که واقعا غذاش تند بود تازه غذای شیرین سفارش داده بودیم! بعدم گفتیم ماست بیار که سوزش تسکین پیدا کنه! ماستش از غذاش تندتر بود! (البته این تصویر را از اینترنت گرفتم)
مجدد رفتیم مترو سواری، همان طور که گفته بودم متروش درسته قدیمیه ولی واقعا بزرگه! گاهی اوقات انقدر که عمق زیاده (باید پایین بری) اگر بتونی به صورت مایل بپری صد در صد رفتی اون دنیا! جالب بود یک مرتبه واستاده بودم بعد یک خانوم محترمانه خواهش کرد برم کنار! بعد اونجا فهمیدم اگر میخوای صبر کنی که با پله برقی بری پایین باید سمت چپ پله ایستاد و اگرم عجله داری و میخوای بدوی از سمت راست پله میری (بعضی پله ها واقعا طولانی بود) حالا موندم ۲۰۰ سال پیش اینارو چطور کندن! راستی بعضی از ایستگاه های مترو یک جورایی آثار باستانی و موزه هستن!