یکی از ویژگی های مهم این کشور فرهنگ احترام به محیط زیست هستش، خیلی سخته که اینجا شما در طبیعت زباله پیدا کنید، این به این معنی نیست که شهرداری فعاله یعنی اینکه آدما اشغال نمیریزن و اطرافشون براشون مهمه! تازه اونجا قانون این بود که شهردای هفته ای یک بار می آمد و آشغال ها را از دم خونه ها جمع می کرد، اونم فقط یک تعداد سطل مشخص، تازه نباید توشم زبالهٔ خشک قاطی می شد! شاید باورتون نشه ولی مامورین اگر کاغذی ببینن، تمام کاغذا را میخونن تا ببینن کی بوده که زباله ها را قاطی کرده!! یکی را من دیدم که بخاطر این کار جریمه شده بود، تازه کاغذها را در سطل آشغال توی خیابون های شهر که مخصوص زباله های تر بود انداخته بود! بخاطر همین کسایی که بازم کاغذهاشون را دوست ندارند جدا کنند از دستگاه کاغذ رشته کن استفاده میکردند (اول رشته می کردن بعد دور مینداختن). یکی از دوستان می گفت من متعجبم از اینکه تو ایران هر روز زباله ها جمع میشه ولی بازم از این جا کثیف تره. البته این کشور از نظر آب و هوایی و جغرافیایی طوری هست که گرد و خاک توش پیدا نمیشه و بخاطر همین اصلا شاید کفش هاتون خاکی و کثیف نشه و وقتی جایی آب میریزه به علت نبود خاک همه منطقه گلی نمیشه! بخاطر همین ممکن بود بچه ها را بر روی زمین در حال بازی ببینی (اگر این جا چنین اتفاقی برای بچمون بیفته معلوم نیست چه بلایی سرش در میاریم)!
مردم در این کشور داشتن تلاش می کردن کمتر از پلاستیک استفاده کنند (برعکس این جا). راستی یک بار هم به محل بازیافتشون سر زدیم، آدما خودشون اومده بودن تا مواد بازیافتی را تحویل بدن، اون زمان برام جالب بود که یک سطل خاص داشتن برای موبایل در ضمن سطل های بازیافت جوری طراحی شده بود که خیلی سخت میشد ازش بتونی چیزی برداری! آدمایی را هم می دیدم که یک سری از وسایل نوشون را اورده بودن بریزن دور، کاش میشد میتونستم بردارم!
یک روز هم به قبرستان ماشین ها سر زدیم، خیلی جالب بود کلی خودروی به ظاهر نو اونجا رها شده بود (تعمیر خودرو اینجا به صرف نیست) و بعضی از ادما به جای اینکه برن یک قطعه یا وسیله ای را برای خودروشون بخرن میرفتن از روی خودروهای اونجا باز می کردن البته یک پولیم به مسئول اونجا میدادن. یک سفریم به ساحل داشتیم که در اونجا هم هیچ خبری از زباله نبود!
جالب بود یک نفرم اونجا با گنج یاب در حال جستجو بود! تا شاید بتونه شی ای قیمتی پیدا کنه (معمولا تو ساحل آدما وسایلشون را گم می کنند). نکتهٔ جالب دیگه اونجا معرفی گیاهان و حیوانات مخصوص اون محیط بود تازه از نظر ایمنی برای آدم ها هم امکاناتی را تدارک دیده بودن!
در مورد خودروهاشون هم بسیار می ترسیدند و تمام تست ها را به موقع انجام میدادند حتی از لاستیکشونم می ترسیدند (اگر خراب یا صاف باشه پلیس جریمه میکنه)، همان طور که در تصویرای قبلی دیدید معمولا خودروهاشون جدید و لوکس نبود ولی نه کثیف بودن و نه هیچ صدایی اضافی تولید می کردن! راستش اینا در بعضی از جا ها به لطق قانون (و فرهنگ سازی) بیشتر از ما به حق الناس بها میدادن!
در مجموع ممکن این کشور برای بقیه کشورها با زباله های صنعتیش مشکل ایجاد کنه، ولی حداقل در کشور خودشون سعی می کردند به محیط زیست احترام بذارند.