ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سفرنامه بلژیک و لوکزامبورگ

در سال پیش به کشورهای بلژیک، لوکزامبورگ و لیختن‌اشتاین سفری بسیار کوتا داشتم. البته ممکن است برداشت‌های من در این مدت کوتاه چندان دقیق نباشند، اما این‌ها دیدگاه‌هایی است که در ذهنم به جا مانده‌اند.

بروکسل: هرج و مرج

بروکسل، پایتخت بلژیک، شهری است که شاید نتوان به راحتی با آن ارتباط برقرار کرد (یا دوست دارید یا ندارید). در مرکز شهر، شلوغی بیش از حد ناشی از حضور توریست‌ها و ازدحام جمعیت، فضایی پر از هرج و مرج ایجاد کرده است. زمین های کنده شده، سنگفرش‌های نامرتب و مرکز شهری کثیف، به همراه کافه‌های بی‌شمارو شلوغ در کنار خیابان و اسکوترهای برقی که در میان مردم و خودروها در حال حرکت‌اند، به نوعی نظم شهر را به چالش کشیده است. علاوه بر این، دیدن افراد بی‌خانمان و کارتن خواب با جملاتی کاملا تند نسبت به زندگی در بلژیک و موش‌های بزرگ در برخی نقاط، فضای ناخوشایندی به بروکسل می‌بخشد. درهنگام سفر من هم با صحنه عجیبی روبرو شدم پلیس های زیادی دور یک فرد که تیر خورده بود (احتمالا مجرم) جمع شده بودند که حس عدم امنیت کاملا برمن القا شد. در این شهر تعداد شهروندهای رنگین پوست بسیار به چشم می آید. در مقایسه با هلند ایستگاه های قطار و ناوگان حمل و نقل عمومی قدیمی تر است که با گذر از مرز کاملا قابل مشاهده است البته هیچ گیتی برای چک کردن بلیط در قطار وجود نداشت. در طول این سفر کوتاه، نتوانستم با بروکسل ارتباط برقرار کنم و بیشتر حس بی‌نظمی و آشفتگی را تجربه کردم ولی البته دوستم بسیار تحت تاثیر شهر قرار گرفته بود. راستش به نظرم از شهری که نماد آن کودکی است که ادرار می کند  نمی توان انتظار بالایی داشت. همچنین در سفرم به شهر آنتورپ شلوغی شهر و رستوران ها به علت حضور توریست ها بسیار برای من عجیب بود با اینکه نقاط دیدنی شهر بسیار بسیار محدود هستند. البته هرج و مرج همچون بروکسل نبود ولی حضور دسته توریست ها و شلوغی کافه ها برای من عجیب بود که شاید بخاطر پرواز های ارازنتر ورودی به اروپا از طریق بلژیک است که مسافران زیادی جذب می شوند.

لوکزامبورگ: آرامش

لوکزامبورگ، کشوری کوچک و کمتر شناخته‌شده در قلب اروپا، تجربه‌ای کاملاً متفاوت نسبت به بروکسل به من ارایه داد. این شهر کوچک، فضایی آرام و منظم داشت و به نظر می‌رسید که زندگی در آن با آرامش بیشتری جریان دارد. هرچند که لوکزامبورگ ممکن است به اندازه دیگر مقاصد توریستی شناخته‌شده نباشد، اما بازدید از آن حس دلپذیری از سکوت و آرامش را به ارمغان آورد. یکی از نکات جالب توجه، چندفرهنگی بودن لوکزامبورگ بود. مردمانی از ملیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف در این شهر زندگی می‌کنند و این ترکیب فرهنگی، حس منحصر‌به‌فردی به فضا بخشیده است. شاید به همین دلیل، لوکزامبورگ به عنوان مقصدی جذاب برای کسانی که به دنبال آرامش هستند، انتخاب مناسبی باشد، البته نباید انتظار دیدنی دیدنی خاصی را هم داشت. شاید مهترین تفاوتی که در شهر دیدم وجود حمل و نقل عمومی رایگان در سطح شهر بود.

لیختن‌اشتاین: کوچک

لیختن‌اشتاین، برخلاف اسم پیچیده اش، کشوری بسیار کوچک با ۴۰ هزار جمعیت کشوری کمتر شناخته‌شده در اروپا، بسیار شبیه به لوکزامبورگ بود؛ شهر و کشوری (شاید محله) آرام که آرامش را برای بازدیدکنندگان به ارمغان می‌آورد. هرچند که این کشور کوچک و کم‌جمعیت است و شاید به عنوان یک مقصد توریستی معروف نباشد و فقط باید بصورت عبوری از آن گذر کرد، اما برای کسانی که به دنبال مکانی دور از شلوغی و پر از آرامش هستند، لیختن‌اشتاین می‌تواند یک گزینه عالی باشد همچنین فکر میکنم با توجه به عدم وجود مالیات در این کشور پادشاهی فعالیت های اقتصادی در این کشور رونق دارد. در ضمن شهروندان این کشور فکر میکنم بتوانند به تمام آرزوهایشان برسند! مثلا اگر تصمیم بگیرند می توانند عضو هر تیم ملی کشورشون که دلشان بخواهند به علت جمعیت کم بشوند شاید حتی انتخاب هر ورزشی شما را بصورت خود به خود وارد تیم ملی کند!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد