داستان نیکوکار سامری که در کتاب انجیل آمده است، یکی از داستانهای اخلاقی مهم در سنت یهودی-مسیحی به شمار میرود. در این داستان، مردی از اورشلیم به سمت اریحا در سفر بود که در میانه راه مورد حمله دزدان قرار گرفت. آنها او را کتک زدند، وسایلش را دزدیدند و نیمهجان رهایش کردند. ابتدا یک کاهن و سپس یک لاوی (هر دو از مقامات مذهبی آن زمان) از همان مسیر عبور کردند، اما هیچکدام به مرد زخمی کمک نکردند و از او گذشتند. سپس یک سامری، که از دیدگاه یهودیان فردی خارج از دین و حتی دشمن محسوب میشد، به آنجا رسید. برخلاف دیگران، سامری دلش برای مرد زخمی سوخت و به او کمک کرد؛ زخمهایش را پانسمان کرد، او را به مهمانخانهای برد و حتی هزینه اقامت و مراقبت از او را پرداخت کرد. این داستان به عنوان نمونهای از عشق به همنوع و اهمیت کمک به دیگران، بدون توجه به نژاد، مذهب یا طبقه اجتماعی، نقل میشود. در پایان، حضرت عیسی علیه السلام از شنوندگان میپرسد که "چه کسی همسایه واقعی مرد زخمی بود؟" و پاسخ میگیرد که "آنکه بر او رحم کرد." حضرت عیسی سپس میگویند: "برو و تو هم چنین کن."
پژوهش دارلی و بتسون (۱۹۷۳) با عنوان "از اورشلیم به اریحا" از این داستان به عنوان الگویی برای بررسی رفتار کمکرسانی استفاده کرده است. این مطالعه به بررسی تأثیر شرایط موقعیتی (مانند عجله داشتن) و متغیرهای شخصیتی (مانند نوع دینداری) بر تمایل افراد به کمک به دیگران میپردازد. در آزمایش، شرکتکنندگان در حال حرکت بین دو ساختمان، با فردی نیمه جان و نیازمند کمک روبهرو شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که افرادی که عجله داشتند، کمتر احتمال داشت به فرد نیازمند کمک کنند (۶۰٪ به ۱۰٪). همچنین، موضوع سخنرانیای که شرکتکنندگان باید ارائه میکردند (خواه درباره "نیکوکار سامری" باشد یا موضوعات دیگر)، تأثیر چشمگیری بر رفتار کمکرسانی نداشت. به عبارت دیگر، در این پژوهش که در میان دانشجویان پرینستون انجام شد، فکر کردن به موضوعات دینی و اخلاقی الزاماً منجر به افزایش رفتار کمکرسانی نمیشد.
این پژوهش نشان میدهد که هنجارهای اخلاقی، حتی در شرایطی که بهشدت در ذهن افراد حضور دارند (مانند فکر کردن به داستان نیکوکار سامری)، همیشه به شکل موثری منجر به کمکرسانی نمیشوند. بنابراین، تأثیر هنجارهای کمکرسانی کمتر از آنچه انتظار میرفت، قوی است.
یافتهها همچنین نشان دادند که عجله داشتن باعث میشود افراد نتوانند به درستی صحنه را بهعنوان یک موقعیت اضطراری و نیازمند کمک شناسایی کنند. در واقع، این افراد ممکن است قربانی را ببینند و حتی به او فکر کنند، اما به دلیل عجله و محدودیتهای زمانی، نمیتوانند تصمیمات اخلاقی مناسب اتخاذ کنند. بنابراین، عجله میتواند باعث "نقشه شناختی محدود" شود، جایی که افراد بهجای ارزیابی دقیق موقعیت، به عجله خود اولویت میدهند.
در نهایت، متغیرهای شخصیتی، مانند نوع دینداری، نتوانستند بهطور معناداری رفتار کمکرسانی را پیشبینی کنند. با این حال، این ...
- مطالعه دارلی و لاتانه (1968): "انتشار مسئولیت": این پژوهش، که یکی از مشهورترین مطالعات در زمینه رفتار کمکرسانی است، نشان داد که حضور دیگران در موقعیتهای اضطراری تأثیر زیادی بر رفتار کمکرسانی افراد دارد. در این آزمایش، شرکتکنندگان در اتاقی نشسته بودند و صدای یک فرد دیگر (که بهطور مصنوعی دچار مشکل شده بود) را میشنیدند. هر چه تعداد شاهدان بیشتر بود، احتمال کمک کردن به فرد نیازمند کمتر میشد. این پدیده به نام "انتشار مسئولیت" شناخته میشود، به این معنا که افراد در حضور دیگران مسئولیت کمکرسانی را کمتر بر عهده میگیرند، زیرا فکر میکنند که دیگران اقدام خواهند کرد.
- مطالعه "اثر تماشاگر" (Bystander Effect): مطالعات دیگر بر "اثر تماشاگر" تمرکز کردهاند، که نشان میدهد افراد وقتی تنها هستند احتمال بیشتری دارند که به یک فرد نیازمند کمک کنند، اما در حضور دیگران، این احتمال کاهش مییابد. این موضوع نیز تأکیدی بر تأثیر شرایط موقعیتی بر رفتار کمکرسانی است، به جای تأثیر مستقیم شخصیت یا باورهای اخلاقی.
- مطالعه "فاکتورهای محیطی در کمکرسانی" (Piliavin, Rodin & Piliavin, 1969): این پژوهش که بر روی مسافران قطار شهری انجام شد، نشان داد که برخی فاکتورهای محیطی مانند وضعیت ظاهر فرد نیازمند، نوع نیاز، و واکنش دیگران بر رفتار کمکرسانی تأثیر میگذارند. در این مطالعه، افرادی که نیاز به کمک داشتند (مثلاً فردی که روی ریل افتاده بود) زمانی که ظاهر بهتری داشتند یا به نظر میرسید که بیماری واضحی دارند، بیشتر احتمال داشت که کمک دریافت کنند.
- مطالعه دین و کمکرسانی (Batson et al., 1981): یکی از مطالعات سی. دنیل بتسون بر روی رابطه بین دینداری و کمکرسانی نشان داد که افرادی که دین را به عنوان جستجوی معنوی میبینند (مانند آنچه در مقاله "از اورشلیم به اریحا" بررسی شد)، ممکن است در موقعیتهای خاص تمایل کمتری به کمکرسانی نشان دهند. در مقابل، افرادی که دین را بهعنوان هدفی برای کمک به دیگران میبینند، در شرایطی که فرصتی برای کمک به همنوع فراهم شود، بیشتر احتمال دارد که اقدام کنند. این مطالعه نشان میدهد که دین و ارزشهای اخلاقی، بهتنهایی و بدون در نظر گرفتن شرایط موقعیتی، نمیتوانند رفتار کمکرسانی را بهطور کامل پیشبینی کنند.
- مطالعه رفتار اخلاقی و فشار زمانی (Goodman & Irwin, 1978): در این مطالعه، محققان به بررسی تأثیر فشار زمانی بر تصمیمات اخلاقی پرداختند. نتایج نشان داد که افرادی که تحت فشار زمانی بودند، به احتمال زیاد تصمیمات کمتری برای کمکرسانی و رفتار اخلاقی میگرفتند. این نتایج، مشابه یافتههای دارلی و بتسون است که نشان میدهد عجله داشتن میتواند بهطور قابلتوجهی احتمال کمکرسانی را کاهش دهد.