ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

موس و درد مچ

اگر شما هم جز کسانی هستید که روزانه بیشتر وقتتون را موس بدست هستید بدونید که ماوس با حالتی که به دست می دهد می تواند باعث بروز مشکلات مختلف شود اما با رعایت چند نکته ساده نیز می توانیم جلوی این مشکلات را گرفته و کمر به نابودی آن ها ببندیم. ماوس می تواند مشکلات مختلف استخوانی و عضلانی را برای کف دست و پنجه ها به وجود اورد.

- ابتدا دقت داشته باشید ماوسی که استفاده می کنید باید کاملا در دست شما جا بگیرد و کف دست باید روی موس سوار شود از این رو استفاده از موس های کوچک یا خیلی بزرگ می توانند باعث برهم خوردگی نظم استخوان های کف دست باشند و باید از آن ها پرهیز شود.

- محل کاری سالم برای خودتان طراحی کنید تا کمتر به مشکلات سلامتی دچار شوید. اولین گام برای رسیدن به حالت درست تنظیم اندازه صندلی است تا شما را مسلط به کیبورد و ماوس قرار دهد. سپس دست خود را در حالتی بگذارید که آرنج شما زاویه ۹۰ درجه ایجاد کند و معمولا بهتر است ماوس در فاصله کمی از کیبورد قرار داشته باشد.

- نرمش دادن به کف دست و انگشتان را فراموش نکنید. معمولا موس را با دست راست کنترل می کنیم و بیشتر باید این دست را نرمش دهید. دست های خود را کاملا در مقابل خود قرار دهید به طوری که کف دست به سمت سقف باشد سپس به آرامی دست خود را بچرخانید و در این حالت سعی کنید دست را از ناحیه بازو بکشانید. در انتهای نرمش باید کف دست به سمت زمین باشد.

- برای مدت هر ۵ دقیقه کار با ماوس یک بار دست خود را برداشته و چند ثانیه ای به آن استراحت دهید. در این مواقع می توانید چند ثانیه ای دست خود را کنار ماوس گذاشته و کمی انگشتان را بکشید. با انجام این تمرینات دیگر مشکلی خاصی به سراغ دست شما نخواهد آمد.

متاسفانه این روزا دستم (مچ، ساعد، انگشتان دست و چند نقطه دیگه!) به علت استفاده مداوم از موس خیلی مشکل پیدا کرده و مجبورم هر دفعه برای نوشتن مچ بند ببندم تا کمی راحتتر بنویسم و بخونم (باید موس پد همراه با بالشتک بخرم که اونم آخر نمی خرم) این متنم (منبع) نوشتم تا شاید هرکسی اتفاقی دید و یا خواننده این جا بود کمی بدستش استراحت بده تا با مشکل من روبرو نشه. در ضمن با عرض معذرت تا بهبود دستم کمی کمتر می نویسم.

بی عاطفگی و دنیای مدرن

تقریبا همه ما مردم کشورهای پیشرفته را به بی عاطفگی متهم می کنیم و حتی وقتی می بینیم یا می شنویم که یک خانواده پدر یا مادرشو در خانه سالمندان گذاشته کلی ناراحت می شیم و به اون پسر دختری که این کار را کرده کلی صفت بد نسبت می دهیم (البته بی شک جای ناراحتیم داره). ولی فکر نکنم بی عاطفگی بخاطر نژاد باشه (اثر کمی داره) مثلا یک زوج جوان را در تهران یا سایر شهر های بزرگ دنیا تصور کنید که باید شش صبح از خانه شصت متری خود خارج بشوند و حدودای هفت شب به خونه برگردند تا بتونند هزینه های زندگی و خواسته هاشون را در بیاورند! حالا اگر یک فرزند داشته باشند اوضاعشون پیچیده تر هم میشه. حالا این خانواده آیا زمانی دارند تا بتونند از پدر مادر خود پرستاری کنند؟ عملا نه! گاهی واقعا برای آدم هیچ راهی جز خانه سالمندان نمیمونه! چون یک سالمند هم بالاخره نیاز به توجه، کمک و همدم داره.

متاسفانه این یکی از مشکلات دنیای ماشینی و مدرن هستش که آدما برای رفاه و امکانات بیشتر باید کلی کار و تلاش کنند و به همین علت براشون وقت زیادی نمی مونه تا بتونند به دیگران اختصاص بدهند چون عملا وقت آزاد زیادی ندارند (شهر بزرگ = امکانات بیشتر = کار بیشتر = وقت آزاد کمتر = فراموشی نزدیکان). متاسفانه زندگی مدرن و رفاه بدون این که خودمون بفهمیم آدمارو مجبور به فراموشی خانواده می کنه فرقیم نمی کنه که متعلق به کجا باشیم و هر چه این سبک زندگی در کشورمون گسترش پیدا کنه متاسفانه مردم بیشتری به بی عاطفگی (بدونی که خودشون بخواهند و متوجه شوند) مبتلا می شوند. ولی از اونجایی که اکثر ما به یک آیینی اعتقاد داریم و زندگیمون هدفمند هستش باید سبک زندگی را با ارزش ها و آرمان هامون منطبق کنیم و این سبک زندگی را بدون تفکر نپذیریم و همیشه در نظر بگیریم امکانات و رفاه را به چه قیمتی بدست می آوریم.

اوج ایمان

پیامبر (ص) اوج ایمان را راستگویی می داند. اگر این دستور اجرا شود دنیا گلستان خواهد شد اگر بازاریان، همسران به همدیگر، دولت به ملت و ملت به دولت راست بگوید همه مشکلات بر طرف خواهد شد. امام صادق (ع) می فرماید: [نشانه ایمان این است که حقی که به ضرر تو است بر باطلی که به نفع تو است مقدم داری]. راستگویی در برخی از موارد به انسان ضرر می‌رساند و دروغ به انسان منفعت می‌رساند که اگر این موارد را کنار گذاشتیم در واقع ایمان ما را نشان می‌دهد.

آیت الله مکارم شیرازی، با بیان این که آثار ایمان در وجود انسان وقتی ظاهر می‌شود که در اعمالش منعکس باشد ادامه داد: علی(ع) فرمود: [ایمان آن است که عمل خالص برای خدا باشد و اگر ذره‌ای ناخالصی باشد پذیرفتنی نیست]. منبع

کتابخانه فاطمه ها، کوچکترین کتابخانه ایران

در روزگاری که فرهنگ و هنر چه از جهت ارزش گذاری و چه ازلحاظ امکانات مادی مورد کم لطفی جامعه قرار می گیرد، حرکات خودجوش فرهنگی بسیار شریف و محترم جلوه می کنند. در تیرماه سال ۱۳۸۹ فرزاد میرشکاری در روستای دهکهان از توابع کهنوج کرمان حرکتی را آغاز کرد، که به مرور زمان بر سر زبان ها افتاد و طرفداران خاص خود را از میان مردم روستا و حتی سایر شهرها بدست آورد. بی تکلف بودن این حرکت مصداق جمله " هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند" است.

برای ایجاد این حرکت تنها یک فکر سالم و شوق کودکانی بی آلایش و عزمی مصرانه لازم بود که فرزاد میرشکاری و فاطمه ها در خود دیدند. آنها بدون آنکه از کسی توقع داشته باشند خود به فکر مرتفع ساختن نیاز و علاقه خود افتادند تا ثابت کنند که قطعه مفقوده فرهنگ سازی تنها بودجه و امکانات نیست بلکه یک ذهن خلاق و دلی مشتاق است. پس از رسانه ای شدن موضوع راه اندازی کتابخانه فاطمه ها در دی ماه سال ۹۰ به تدریج توجه نهادها و مسئولین به این اتفاق نو جلب شد. این بار نیز مانند همیشه خیرین از قافله عقب نماندند و انسانی خیرخواه در تیرماه سال ۹۱ با ساخت کتابخانه جدید و بزرگتر شرایط را برای اعضای کتابخانه مطلوبتر ساخت. فرزاد میرشکاری با تلاش ها و پیگیری های خود گام های مفیدی در جهت توسعه کتابخانه چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ فعالیت را بدون هیچ چشم داشتی انجام داده است. او کتابخانه را تبدیل به یک پایگاه فرهنگی آموزشی برای سنین مختلف روستا کرده تا کتابخانه فاطمه ها (وبلاگ) حرکتی پیشرو باشد.

منبع متن: علی نبوی، الف

سانسور

آیا با سانسور موافق هستید؟ نه! به هیچ عنوان موافق نیستم آزادی مردم را کم کنم. شما چی؟ به نظر من هم هر کس هر جور می خواد می تونه زندگی کنه ولی نباید اجازه بدیم هر مطلبی چاپ بشه. شما چطور؟ همانطور که اکثر مردم به سانسور اعتقاد قلبی دارند! من نیز وجود سانسور را نیاز می بینم، تا اونجایی که می دونم و دیدم سانسور در همه کشورها حتی بیشتر از ما وجود داره مثلا فیلم جدایی در بعضی کشور ها محدودیت سنی داشت. منم قبول دارم نباید گذاشت هر مطلب یا فیلمی را بچه ها بتونند ببینند..... پس در نهایت سانسور را قبول دارید. خوب درسته هر فیلمی برای بچه ها مفید نیست اما به نظرم باید اجازه بدیم آدم ها هر جور می خواهند لباس بپوشند رفتار کنند و ما باید به عقاید آن ها احترام بگذاریم! آخه نمیشه که به همه احترام گذاشت مثلا یکی بره وسط اتوبان با خانوادش بخوابه در یک جامعه آزاد باید به نظرش احترام بگذارید کدوم خلی همچین کاری می کنه خوب شاید یکی کرد و بعد همه گیر شد ما باید چیکار کنیم خوب باهاش برخورد می کنیم و میندازیمش زندان چون داره به بقیه آسیب میزنه! تو که الان با این نظر خودتو له کردی نه! اصلا این مثال شما سفسطه است و مثال مناسبی نیست منم با شما موافقم و قبول دارم نباید هر نوشته ای چاپ و هر مطلبی پخش بشه چون واقعا بعضیا ذهن مریضی دارند ولی به نظر من پوشش باید کاملا آزاد باشه. یعنی هر جوری دوست داریم لباس بپوشیم؟ نه هر جوری باید یک حدودی تعیین کنیم خوب اینم که شد سانسور باز هم دارین برای آزادی یک حدی تعیین می کنید خوب نمیشه که هر جوری لباس پوشید خوب جورشو شما چطور تعیین می کنید؟ یک حدی می ذاریم دیگه و نمی ذاریم کسی از این نوع لباس پوشیدن تعدی کنه! خوب میشه مثلا رای گیری کرد، اولا باز هم مزاحم آزادی شدید بعدم چطوری می تونید حد تعیین کنید؟ می خواهید هر چند سال رای گیری کنید؟ مثلا در کشور... برنامه های تلوزیونی از ساعت دوازده به بعد مربوط به بزرگسالان بود بعد شد یازده و بعد الان کردنش ساعت نه چون به نظرشون کودکان باید در این ساعت خواب باشند و تازگیا زمزمه هایی هست که می خوان کلا آزادش کنند چون ادعا کردند وظیفه پدر مادر که نگذارند فرزندان هر فیلمی را نگاه کنند، کلا آدم دوست داره به طرف آزادی مطلق بره و اگر قانون نذاری خودشو به اون بالاخره در دراز مدت نزدیک می کنه و این مخالف نظر شماست شما میگین یک حدی نیاز ولی خوب مرزش کجاست؟ خوب درسته ولی بالاخره عادی میشه خودتونم میگید آدما هیچ وقت راضی نمیشند! به دلیل که یک کار بد عادی میشه که نمیشه اون را آزاد گذاشت مثلا من بگم دروغ و خیانت چون بعد مدتی عادی میشه (یا بالاخره یک روز عادی میشه) اشکال نداره و یا اگر یک عده در سرزمین دور آدم خوار بودن باید به تصمیمشون احترام بذاریم و چون کار بدشون برای خودشون عادی شده جلوشونو نگریم! احتمال داره یک روزیم بیان من و شما را بخورند. منم قبول دارم سانسور برای بعضی چیزا نیاز ولی... خوب اگه قبول دارید به نظر مشترک رسیدیم و دیگه حرفی بینمون نمیمونه! تا اونجایی که دیدم اکثر آدما به سانسور اعتقاد دارند ولی حدود هر کس متفاوته و نمیشه یک جواب درست و مشخص برای آن پیدا کرد. همه دوست دارند آزادی مطلق باشه ولی مسلما ظرفیت استفاده ازش را نداریم بخاطر همین به یک حدود ثابتی نیازمندیم. در مجموع به نظرم سانسور بد نیست بلکه عوض کردن واقعیت بد و غیر قابل تحمل هستش.