بعد از موج ناگهانی جمعیت، کشورمون با یک سری از مشکلات روبرو شد مثلا بچه های این دوره ابتدا با مشکل کمبود شیر خشک و ... روبرو شدند و بعد از بزرگتر شدنشون مدارس دو و یا در بعضی ناحیه ها سه شیفته شد بعد سن این گروه به کنکور رسید اما متاسفانه تعداد زیاد و ظرفیت ها کم بود و خیلی ها مسیر زندگیشون عوض شد بعد این گروه تصمیم گرفتن ارشد بدهند و باز هم با همان مشکلات قبلی روبرو بودند، تا اینجا که هر طور بود گذشت و میگذره ولی از اون روز می ترسم که این نسل پیر بشه، اگر نیاز هاشون از الان شناسایی نشه با مشکلات زیادی روبرو میشیم، احتمالا در آینده بیمارستان ها با کلی مریض جسمی و روانی روبرو می شوند و کشور با مشکل محل دفن برای مردم و سالمندان آسیب پذیر روبرو میشه، فقط فرض کنید تو مترو که هستید همه سالمند و مو سفید هستند و جا هم برای نشستن هیچ کدومشون نیست.
نکته مهم دیگه ای هم که باید توجه کنید این هست که افرادی که به نیاز های این نسل توجه کردن کلی سود بردند فرض کنید کسی که در آن دوران کارخانه شیر خشک زده یا وارد کننده بوده چه سودی کرده و در ادامه کسانی که مدرسه های خصوصی تاسیس کردن، اگر یادتون باشه چقدر بعضی موسسات در شهر و تلوزیون برای کنکور تبلیغ می کردند (الان تبلیغات مربوط به ارشد دکتری شده) و در ادامه هم اگر کسی زرنگ باشه دنبال موسسات و کارخانجاتی میره که به مرگ و سالمندان مربوط باشه چون بی شک در آینده بیشترین درآمد را داره. (لطفا تصاویر این پست را که احتمالا به ستون آزاد تعلق داره و مربوط به این پست میشه را ببینید) ادامه دارد....
امروز، تعداد اندکی کودکان
یزدی تنها کسانی بودند که با نثار شاخه های گل به مزار این نویسنده توانا، یاد و
خاطره استاد آذر را گرامی داشتند. مهدی آذریزدی که تمام کودکان دهه 60 و 70 او را می
شناسند و کتاب های او برای کودکان دهه 80 نیز جالب و شنیدنی است، در سال های پس از
مرگ خود نیز همانند دوران زندگی ساده اش، در سکوت و غریبانه می گذرد. او هرگز همسری اختیار نکرد و امروز نیز به جز
اداره ارشاد، دیگر مسئولان و مردم شهر حتی قشری که داد فرهنگ و هنر سر می دهند، او
را به دست فراموشی سپرده اند. آذریزدی آثار بسیاری را برای کودکان و نوجوانان
ایرانی خلق کرد که از معروف ترین آنها می توان به "قصههای خوب برای بچههای
خوب"، "قصههای تازه از کتابهای کهن"، "قصههای ساده"، "گربه ناقلا"،
"مثنوی برای بچهها" و ... اشاره کرد
.
* هیچ وقت یادم نمیره وقتی برنامه مستندی که از این مرد بزرگ ساخته بودن آماده میشه، بهش اعلام می کنند استاد برنامه فلان روز در فلان ساعت پخش میشه لطفا تماشا کنید، استاد هم جواب میده ممنون ولی من متاسفانه تلوزیون ندارم! یادش گرامی....
منبع متن اصلی: مهر
حتما شنیدید ایران یکی از بزرگترین وارد کننده های لوازم آرایشی در دنیاست است، همچنین روز به روز عمل های زیبایی در کشور داره افزایش پیدا می کنه که باعث هشدار و نگرانی های بسیاری شده، ولی آیا این تغییرات ناگهانی و بحرانی است؟ به نظرم خیر، این اتفاقات ریشه در فرهنگمون داره که با افزایش جمعیت و رفاه، امروزه بیشتر به چشم میاد، وقتی موج جمعیتی جدیدی ناگهان وارد می شوند نیازهاشونم به جامعه تحمیل می کنند، به همین علت با توجه به سن خاصشون استفاده و خرید و فروش مواد آرایشی هم در جامعه بیشتر میشه (کلا مواد آرایشی به نظرم خیلی مضر هستند ولی استفاده از این مواد سال هاست متاسفانه جز فرهنگمون شده و به دلیل جمعیت جوان مصرف آن افزایش هم پیدا کرده) در مورد عمل زیبایی هم خوب طبیعی است جوانی که در سن ازدواج هستش و بعضی از اعضای بدنش مورد قبول خودش و اطرافیانش نیست نیاز داره تغییری ایجاد کنه (بعضیا واقعا نیاز دارند) و وقتی تعداد جوانان بیشتر باشه، تعداد عمل ها هم بیشتر میشه (بی شک آدما در سن نود سالگی به سراغ عمل بینی نمی روند) هرچند آدم بهتر اعتماد به نفس داشته باشه و با حرف دیگران زندگی نکنه ولی خوب همه که نمی تونند. موج قبلی جمعیت هم که متعلق به دهه سی و چهل هستند در این سال ها با توجه به افزایش سن نیاز به زیبا سازی و عمل های پوست دارند که باعث میشه سر دکتر های پوست این روزا خیلی شلوغ باشه. اگر همین روند ادامه پیدا کنه به مرور عمل های زیبایی بینی (و شایدم مصرف بیش از حد مواد آرایشی) کمتر میشه و در حدود بیست تا سی سال دیگه که جمعیت جوان پیر میشند عمل های پوست مجدد رونق پیدا می کنه حتی ممکن در شهر های بزرگ افزایش عجیبی داشته باشه چون وقتی سن ازدواج بالا بره زوج ها هم دیرتر بچه دار می شوند که این باعث میشه کمی اختلاف سنی زیاد بشه بخاطر همین پدر مادرها سعی می کنند کاری کنند تا جوانتر به نظر برسند. البته همه این ها در صورتی اتفاق می افته که فرهنگ و رفتارمون تغییر نکنه که معمولا سال های زیادی نیاز که فرهنگ کلی تغییر کنه مگر این که عامل بازدارنده و قانون باعث ناگهانی این تغییر بشه.
ادامه دارد....
دقایقی پس از پیروزی خاطرهانگیز ایران برابر ایتالیا، صفحه شخصی زایتسف در یکی از شبکههای اجتماعی آماج حملات کاربران ایرانی قرار گرفت و در عرض چند ساعت، 1900 نظر، که بیشترشان حاوی دشنام و ناسزاهای رکیک بود، در آن صفحه جای گرفت. مایه تاسف این است که زایتسف در همان صفحه – پس از اطلاع از محتوای نظرات ایرانیان – نوشت:" متاسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است!" در این که تصور بازیکن تیم ملی ایتالیا از ایرانیان غلط است، هیچ شکی نیست اما چون روز روشن است که چرا او چنین تصوری از ما دارد. وقتی فریادهای دشنام و ناسزای هزاران تماشاگر فوتبال و والیبال در استادیومهای ایران، گوش فلک را کر میکرد و منتقدان می گفتند که باید برای آن کاری کرد، چنین روزی را در ذهن مجسم میکردند. وقتی کسی حاضر باشد که در ورزشگاه و در حضور دوربینهای تلویزیونی و میکروفونهای رادیویی به راحتی آب خوردن دشنام دهد و نگران نباشد که صدایش را چه کسی میشنود، نتیجه این میشود که با کوچکترین ناراحتی از یک بازیکن خارجی، از او با ناسزاهای رکیک پذیرایی کند. اتفاقی که برای زایتسف افتاد، تنها یک نمونه و هشدار است؛ هشداری برای همه کسانی که مدعیاند، ایرانیان بهترین تماشاگران دنیا هستند و ورزش در ایران با روح جوانمردی و اخلاق عجین است. همچنین این مساله هشداری جدی برای کسانی است که میخواهند جو ورزشگاههای ایران را برای حضور بانوان مطلوب کنند. اما این جا در ایران، باید فکری اساسی برای این مساله شود تا در آینده با چنین رفتار زشتی روبرو نشویم. روزگاری سعدی شیرازی در گلستانش نوشت:" ادب مرد به ز دولت اوست." شاعر شیرینسخن ایرانی میدانست که تا دنیا و آدمهایش هستند، ایرانی با ادب است و ادب را بر بیادبی ترجیح میدهد.
البته بیشتر اوقات در کشورمون تماشاگران فوتبال را متعلق به قشر بی فرهنگ و کم سواد جامعه می دونند و آن ها را یک عده تماشاگرنما صدا می کنند (بخاطر این مشکل اشکال نداره تا اعضای خانواده بازیکنان را به یادشون بیاورند) اما آیا میشه پذیرفت؟!، کسانی که به زبان انگلیسی و تارنماهای اجتماعی دسترسی دارند هم جز قشر کم سواد هستند احتمالا هم تعداد زیادی از این افراد در کشورهای دیگر زندگی یا تحصیل می کنند و خود را انسان های تحصیل کرده و با فرهنگ می دونند و از آدم ها و ... کشور قبلیشون کلی انتقاد می کنند. همان طور که در متن بالا هم خواندید حتی نویسنده منتقد ایرانیان را همچنان بهترین می داند و مشکل را به عده ای در داخل مربوط می کند ولی من فکر نمی کنم این مشکل فقط مربوط به عده خاصی باشد. همان طور که دیدید هم در داخل این مشکل است، هم در خارج، هم در تحصیل کرده ها و هم محرومین از تحصیل، پس احتمالا مشکل از جای دیگری است، شاید از خود بزرگ بینی و غرور که اجازه نمیده دیگران را بپذیریم. ادامه دارد.....
منبع متن اصلی: جهان نیوز
یکی از مشکلات کسانی که فارسی تایپ می کنند (حالا می تونه برای پایان نامه باشه یا وبلاگ یا هر چیز دیگه) اینه که نرم افزار ورد به طور خودکار فاصله و نیم فاصله و خطاهای نشانه گذاری را رعایت نمی کنه و اشتباهات املایی را در زبان فارسی شناسایی نمی کند همچنین بیشتر اوقات نمی توان اعداد را بطور فارسی تایپ کرد و برای رفع این اشکال ها و ویرایش متن باید کلی زمان گذاشت تا متن را بتوان رفع اشکال کرد.
اما به جای زحمت و از دست دادن وقت می توان از تارنمای ویراستباز که بصورت آنلاین خدمات ارایه می دهد استفاده کرد همچنین می توانید از تارنمای ویراستیار استفاده کنید و نرم افزار ارایه شده آن را رایگان دانلود کنید این نرم افزار علاوه بر ویژگی های بالا این امکان را به شما می دهد که پینگلیش تایپ کنید و متن فارسی را تحویل بگیرید (این نرم افزار امکانات متنوع و خیلی خوبی دارد و می توانید آن را بطور رایگان بر روی ورد نصب کنید)، البته برای پینگلیش نوشتن می تونید از بهنویس و گوگل هم استفاده کنید که در مورد بهنویس فقط حالت آنلاین آن رایگان است. در ضمن نمیشه صد در صد به این نرم افزار ها اعتماد کرد و همیشه کارشون با خطا همراه است ولی باز هم خیلی کمک می کنند.