معمولا رسانه ها و حتی همه ما، مادر ایرانی را بهترین میدونیم!! ولی بقیه مادرهای دنیا مادر نیستن؟ محبت ندارند؟ احساس غریزی ندارند؟ عشق ندارند؟ شاید ژن زنان ایرانی متفاوته؟! و شاید هم غذاشون!
بدون شک اگر کسی کمی مطالعه داشته باشه یا دنیا دیده و سفرکرده باشه، میبینه که تمام مادرهای دنیا (اکثریت) احساس دارند حتی در بعضی از مناطق این احساس از مادر به اصطلاح ایرانی هم خیلی بیشتره!!! کلا این احساس را حیوانات هم نسبت به بچه هاشون تا یک سن مشخصی دارند!!! پس مادر ایرانی از این نظر خاص نمیشه!!! اتفاقا گاهی این رفتار مادران که اسمش محبت گذاشته میشه چیزی جز وابستگی و بدبختی نیست! از همه بدتر باعث میشه قوه منظق فرزند (بخصوص پسر) هیچوقت رشد نکنه، همچنین به علت محبت بیش از حد به فرزند و همیشه در صحنه بودن مادر، فرزند هیچ وقت قدرت تصمیم گیری درست در لحظات حساس را نداشته باشه (بخصوص پسر).
ولی با این وجود اکثریت مادران این سرزمین یکی از بهترین مادران دنیا هستند نه به خاطر احساس و محبت بیمارگونه، بلکه به خاطر اخلاق مداری، ایثارگری و انسانیتی که در قلب فرزندان خود، برای داشتن نسلی پایدار به یادگار می گذارند، این عزیزان بر خلاف انسان های خودخواه فقط فرزندان خود را دوست ندارند، بلکه تمام کودکان را فرزند خود می دانند، بی شک خیلی از این مادران عزیز و ایثارگر، شهید از دنیا می روند.
قبل از این که بیام خارج از ایران، ویژگی اصلی جامعه اطراف خودم را خودخواهی میدونستم ولی بعد از معاشرت با دوستان غربی تازه معنای خودخواهی را فهمیدم!!! اونجا بود که فهمیدم ما بیشتر از خودپسندی و شاید خودشیفتگی رنج می بریم تا خودخواهی، حالا فرض کنید وقتی این خودشیفتگی با خودخواهی همراه بشه دیگه چه مصیبتی میشه!!!! چیزی که برای دوستای غربی تعریف شده اینه که یک خودخواه مودب باش!!! همین... این خودخواهی هم یک چیز پذیرفته شده است برخلاف ایران که هنوز یه جورایی فحش محسوب میشه.
خودپسندی و خودشیفتگی ما هم شاید برگرفته از محبت بیش از حد، بیمارگونه و غیر منطقی خانواده (مادر) به فرزند و شاید هم افتخار غیر عقلانی و افراطی به تاریخچه و یا مذهبمون باشه (از بچگی به ما میگن ما صاحب تمدن N ساله هستیم و بی شک به واسطه مذهبمون بدون هیچ حسابی مستقیم میریم بهشت که توضیح هرکدوم مقاله جداگانه ای میخواد، که از وقت و تخصص من خارجه....
منم گیر کردم بین اینا و اونا! ولی وقتی خودخواهی در جامعی صفت مثبت و پذیرفته بشه، باید از آینده اون جامعه و اتفاقاتی که برای بقیه رقم میزنند، ترسید، بازم پاش بیفته دوباره جنگی راه میندازن و میلیون ها نفر را به بردگی می گیرن و می کشند.
چرا باید سفر کرد؟ چرا باید وارد اجتماع شد؟ آیا ما بهترین مردم دنیا را داریم؟ بهترین غذای دنیا؟ بهترین فرهنگ دنیا؟ فهیم و بصیرترین مردم؟ بهترین محصولات کشاورزی؟ بهترین تماشاگر؟ آیا فرهنگ و تمدن فقط دست ماست؟ متاسفانه شاید خیلی روشنفکرانه بگین نه!!!! ولی واقعیت اینه که اکثرا در اوهام زندگی میکنیم و خیالمون اینه که واقعا همچین چیزی هست!!!! حالا چرا اینجوری فکر می کنیم... از خودشیفتگیمون که بگذریم دلیل اصلیش اینه که کتاب نمیخونیم و فیلمم جز چندتا فیلم خیالی هالیوودی و سریال های رویایی چیزی نمیبینیم با مردم سایر فرهنگ ها حالا به علت شرایط جغرافیایی و حتی زبانی (عامل بسیار مهم) ارتباط نداریم... کشورای عزیز فارسی زبان را که آدم حساب نمی کنیم برادران عربم که اصلا حرفشو نزن!!! پس جز خودمون چیزی نمیمونه دیگه........
حالا چی شد که نوشتم؟!؟! میخوام به دو داستان اشاره کنم اول به یک دوست هم وطن و بعدم داستان یک ایتالیایی
دوست ایرانی
یک دوستی داریم اومده اینجا از یک شهر بسیارکوچک در ...... ایران، بسیار مهربان و با مرام ولی اولین بار که شاید وارد یک شهر حتی بزرگ شده... این دوست عزیز هنوز فکر میکنه مردم هم زبانش بیشترین جمعیت را در ایران و حتی شاید در دنیا دارند!!! اساسا فکر می کنه خاصند، توضیحش مفصله ولی حتما با این دوستان روبرو شدین ....(نمی خوام به کسی بی احترامی بشه ادامه نمیدم)
دوست ایتالیایی
یک فرصت بسیار فوق العاده نصیبم شد تا در یک روستا مهمان خانواده دوست ایتالیاییم باشم! به رسم ادب کمی آجیل به عنوان هدیه براشون بردم پدر کم حرف خانواده مشغول خوردن شده بود مادر خانواده گفت این آجیل ها از ایرانه؟ گفت جدی فکر کردم مال (اسم شهر یادم نمیاد) و جنوب ایتالیاست از بس خوشمزست...کمی گذشت میوه آورد گفت بهترین پرتغال دنیا از سیسیلی (یک چیز بی ربط به این خانواده: برای ایتالیایی ها غذاشون ناموسشونه فکر می کنند بهترینند).... در نهایتم روز بعد وقتی که مشغول کار در باغ خونه بود ازش خداحافظی کردیم اونم در حالی که پشتش به ما بود دستش را به عنوان خداحافظی بالا آورد و تمام......
میدونم خیلی بد تعریف کردم! ولی اگر اصل داستان را ببینید متوجه میشین اینام با ما فرقی ندارند...این بیچاره هام دنیاشون کوچیکه مثل ما فکر می کنند بهترین چیزا مال خودشونه چون اونم دنیاش تلوزیونشه (اونم به زبان ایتالیایی) و رسانه هاست و دیگر هیچ!!! صحبت طولانی ولی حوصله کم....
بسیار سفر باید کرد (خواند، دید و گوش کرد) تا پخته شود خامی......
*باید با فرصت بیشتری مینوشتم ولی الان به نظرم نوشتن بهتر از ننوشتن بود....
از دیشب همه پروفایلشون شده پرچم فرانسه!!! اینم ظاهرا این روزا کلاس داره... رفتم سنتر، پرچم فرانسه را گذاشتن و یه عده هم جمع شدن....حالا از سلفی گرفتنا بگذریم... تو همین جمع فستیوال شکلات و موسیقیه!!! میگم چجوری میشه آخه هم شکلات هم سوگواری!!! میگن اگر شادی نکنیم اینا موفق میشن و به هدفشون میرسند!!!! ما باید شاد باشیم تا اونا شکست بخورند!!!! تا چند وقت دیگه رو سرم کرفس سبز بشه تعجب نمی کنم. این اتفاقات اخیر و تناقض آدم ها مجابم کرد با این دست داغونم مطلبی که در گذشته شروع کرده بودم را به جایی برسونم تا بتونم منتشر کنم...
اول از همه متاسفم برای کسایی که مرگ آدم ها هم براشون شده ابزاری برای کلاس گذاشتن، منتظرن یه اتفاقی بیفته و خودشون و خودشیفتگیشون را نشون بدن!!! (خوشی زده زیر دل هموطنای عزیز گویا)
حالا از این دوستان خودخواه غربی بگم....!!! به نظرم اینا راستش براشون این وقایع اصلا اهمیت انسانی نداره (اکثرا البته) فقط این دفعه همه گوشاشون تیز شده چون واقعا ترسیدن از جون خودشون (شاید نفر بعدی خودشون باشند)، وگرنه اینا کشته شدن هموطنشونم براشون مهم نیست!!!! چون از نظر منطقی نباید وقت و فکرشونشون را برای شخص دیگه ای هدر بدن.... الان خطر را برای خودشون احساس می کنند به همین خاطر تازه بعد این همه کشتار یادشون افتاده تروریسم هم هست و یک روزه محل تروریستا رو پیدا می کنند و کلی رو سرشون بمب میریزند!!!
ولی اینا کین که این کارارو می کنند؟!؟! یک عده به ظاهر اروپایی اما مهاجر تبار(معمولا از کشورهای عربی) که به دلایل گوناگون که از حوصله بحث خارجه بهشون اقامت دادن (البته به ظاهر میگن انسان دوستی)... ولی جامعه اونارا نپذیرفته و سال ها تحقیر شدن و تبعیض را مشاهده کردن و همیشه منتظر بودن جوری انتقام بگیرن فقط دنبال یه ایدیولوژی احمقانه بودن که اونم خود غربیا براشون ساختن... اینا خودشون ساختن و حمایت کردن و به جون ما انداختن ولی گویا چاقو داره دسته خودش را میبره، البته شاید هم عمدا....
اینم صادقانه بگم، آدم وقتی تو بعضی جاهای اروپا راه میره واقعا میترسه وقتی بعضی از این ظاهرا مسلمان ها رو میبینه!!! چون واقعا ترسناکند و میشه میگفت زیاد!!! باید متاسفانه بگم گاهی میشنویم فلان محدودیت را برای مسلمان ها بوجود آوردند یا فلان مسجد را بستن!!! متاسفانه بعضی از این محل ها برای ما ها خطرناکتر از این دوستان اروپایی است و گاهی باید متاسفانه از این محدودیت ها خوشحال شد.
این نکتم بگم ماهم تقصیرکاریم چون هنوز میلیون ها سال در ارایه نظراتموم عقبیم خیلی ها اینجا تشنه ایدیولوژی جدیدی هستن و میدونند یه چیزی کم دارند ولی چیزی جز چند تصویر منزجر کننده از کشورمون و عقایدش نصیبشون نمیشه!!! قرار نیست چون فکر می کنیم خفنیم، بقیه هم همین فکر مسخره را بکنند!!! بعدم بامزست میگیم تقصیر گوگل و ... عکسای بد را نشون میده. ولی وقتی ما مطلبی منتشر نکردیم، نمیشه از بقیه انتظار داشت...
مشکل زیاده و خیلی عمیق ولی آدم نمیدونه از کجا شروع کنه و تا کجا ادامه بده.........
این مطلب ناقص و مربوط به گذشتست ولی مجالی برای گسترش نیست امیدوارم نکات مهمش را بگیرید....