ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سه سال گذشت ...

به همین راحتی سه سال گذشت... به سرعت هرچه تمامتر همان آدم سابق ولی با تجربه تر، امیدوارم کمی فرصت مهیا بشه که بتونم مجدد بیشتر بنویسم چون گفتنی بسیار زیاده ولی خوب نوشتن وقتگیر :)  این روزا باز مجدد دارم به ایامی میرسم که مثلا باید برای آینده برنامه ریزی کنم هرچند معمولا آینده برای من برنامه ریزی میکنه....

ثبت است بر جریده ما

یک نفر بخوان دوم میشم! سه نفر بخوان چهارم میشم!!! امیدوارم یک روز هیچ کس را نخوان تا اول بشم :) روزگار خود ساخته بامزه ایست ....

در جستجوی آینده

امروز شاید یکی از روزهای مهم زندگیم بشه، نمیدونم اولین بار میشه طبق برنامه ریزیم برم جلو؟!!! البته این دفعه مثل دفعه های قبل نیست!!! با توکل، بصیرت، اعتدال، عدالت و اصلاحات رفتم جلو :).... به هر حال خیر باشه... هر سنگیم که تا حالا افتاده جلومون خیر بوده خدارو شکر... این روزام داره مثل باد میگذره... ولی در آرامش مطلق میگذره نمدونم آرامش قبل طوفان یا من به یک ثباتی رسیدم!؟!؟! به هر حال امیدوارم خیر باشه... حرف زیاد و زمان محدود در ادامه وبلاگ شاید به جای نوشتن فایل صوتی بذارم که کمتر وقت بگیره.....متاسفانه تجربه زیاد و زمان نوشتن کم... التماس دعا...ارادتمند همگی خوانندگان:)

دو سال گذشت...

دو سال گذشت! به همین راحتی.... الان دیگه ایران نیستم و دارم مثلا تجربه های جدیدی کسب می کنم :)  البته اون هدف بالای وبلاگ را فراموش کردم ولی هنوز همان مورچه ای هستم به نام زی .... البته خوشبختانه هنوز دارم یاد میگیرم و صفتای بد خودم را کم می کنم....
http://s4.picofile.com/file/8182815800/cropped_22.jpg

یکی از هدفای نوشتن وبلاگ این بود که تغییرات فکری، رفتاریم را تو این مدت ثبت کنم که کمی به این هدف رسیدم خوشبختانه و به نظرم برام خیلی مفید بود، خداروشکر.... اطلاعاتی که هم اینجا دادم به نظرم کاملترین در دنیا اینترنت هستن که امیدوارم واقعا مفید باشه و به دست کسایی که باید برسه، برسه... این روزا کمتر مینویسم... البته همیشه سر میزنم ولی یکم نوشتن سخته..... این متنم دارم با تاخیر مینویسم و یه جورایی فقط دارم مینویسم که نوشته باشم.....

خلاصه این که خدارو شکر راضیم اینجام و شاید بهترین نقطه دنیاست برای من ولی از خودم ناراضی چون از امکانات درست استفاده نمیکنم.....

شرمنده ام

شرمنده ام از ضعف هایم... از کارهایی که باید بکنم ولی نمی کنم.... از خودم.... از فراموشکاری ها... از رفاه... از رفتارم... شرمنده ام از خدایم، از بزرگانم، خانواده ام.... و کسانی که لطف را برای من به انتها رساندن... اما من...

http://s5.picofile.com/file/8172795784/sharmandeh.jpg