ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

تعداد مدیران و پیشرفت

یک همکار ایرانی داشتیم که از گروه، خود خواسته جدا شد و به شرکت رقیب پیوست. بعد از جدا شدن این فرد من و یک همکار دیگه مجبور شدیم روی پروژه هایی که دست ایشون بود حسابی کار کنیم و اونا رو از حالت فاجعه در بیاریم. هر چند که این فرد و دانشجوی ایتالیایی که براش کار میکرد حسابی از این پروژه سود برده بودند ولی ذره ای برای انجام کار تلاش نکرده بودن!!! امیدوارم بعدا وقت بشه از این همکار ایرانی و ایتالیایی بیشتر بنویسم...

خلاصه این که هفته پیش با استاد صحبت می کردم و از این که چقدر پول پروژه حیف شده و چه کارایی که میشده با اون پول انجام داد و چه فشاری روی سایر اعضای گروه اومده تا پروژه را به حالت قابل قبول برسونیم گفتم و... استادم در جواب گفت منم حس همه شما رو درک میکنم ولی بدونید من از همه شما بیشتر ناراحتم ولی همیشه از این اتفاقا میفته.... منم در جواب گفتم ولی وظیفه شما بوده که فرد درست را انتخاب کنید و انقدر راحت اطمینان نکنید!!! و اونم یک مثالی جالبی زد که من هیچ وقت بهش از این زاویه توجه نکرده بودم. گفت در کشورهای در حال توسعه گاهی تعداد مدیران از کارمندان بیشتره (یاد کشور خودمون افتادم) در حالی که در آلمان به ازای هر 20 نفر یک مدیر داریم و اضافه کرد واضحه که یک نفر به هیچ وجه نمیتونه 20 نفر را کنترل کنه پس مبنا بر تقسیم وظایف، همکاری و اعتماده!!! و این عوامله که پیشرفت میاره...

بعدم اشاره کرد تا الان با ایده هایی که از آزمایشگاهمون بیرون آمده چند تا کارخونه تاسیس شده و کلی پول وارد دانشگاه شده، البته گاهی هم این روش شکست میخوره ولی مسلما با همکاری، پیشرفت و موفقیت بیشتری بدست میاد نه تکروی.

بعد از کلی صحبت و بالا پایین به شوخی گفتم اگر به جای شما بودم دیگه دانشجوی ایرانی نمیگرفتم (بخاطر کلی اتفاق جورواجوری که اون فرد رغم زده) اونم خندید و گفت همه جا خوب و بد داره و ...

خلاصه این همکارمون که همیشه فکر میکرد خیلی زرنگه و همه دارن حقش را میخورن حدش چند ده هزار یورو بود در حالی که اگر کارش را درست انجام میداد شاید این عدد چند ده برابر میشد. 

در انتها هم اضافه کنم که یکی از ویژگی های آدم موفق دادن مسیولیت و اعتماد کردن به دیگرانه چون این فرد به خودش اطمینان و ایمان داره پس به بقیه میتونه اطمینان کنه. البته خوب گاهی هم از این اطمینان جواب نمیگیره.

و اینک هلند

تقریبا سال دوم دانشگاه بود که مطمئن شدم برای ادامه تحصیل باید حتما به خارج از کشور بروم، بخاطر همین تصمیم گرفتم یک مسیر طولانی را شروع کنم هر چند خیلی چیزارو با توجه به هدف از دست میدادم (و خواهم داد). در ابتدا مثل خیلیا دوست داشتم این مسیر را از ایالت متحده شروع کنم اما مسیر از جایی شروع شد که هیچ وقت فکرش را نمیکردم چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر رشته ای، هرچند بعد از وقفه ای که در روند ادامه تحصیلم افتاد و فرصتی پیدا کردم تا حسابی فکر کنم، فهمیدم برای شروع ایتالیا بهترین مسیرست و هرچه هم جلوتر رفتم لطف و بزرگی خدارو بیشتر متوجه شدم. انگار همه چیز مانند یک دومینو چیده شده بود فقط کافی بود محل مهره هارا پیدا کنم و در یک زمان مناسب اولین مهره را حرکت بدهم، البته خدا هم به من این فرصت را داد که بهترین راه را پیدا کنم. خلاصه به ایتالیا رفتم و کارشناسی ارشد را با بدست آوردن کلی تجربه متفاوت در ایتالیا تمام کردم. در حالی که در سخت ترین شرایط ممکن قرار داشتم هیچ وقت هدفم را فراموش نکردم و به راهم ادامه دادم... الانم چند وقتی است مقطع دکترا را در هلند در یک گروه بسیار خوب و حرفه ای آغاز کردم و امیدوارم این مسیر و این هدف همچنان با لطف خدا ادامه پیدا کنه و به پایان برسه.

سفارت هلند

سفارت هلند در تهران همانند بسیاری از سفارت خانه ها در محدوده فرمانیه واقع شده است (از ایستگاه مترو قیطریه باید برید خیابان سنبل که این خیابان اگر اشتباه نکنم قبل از باشگاه فرمانیه قرار داره به نظرم در ابتدای سنبل هم سفارت نروژ واقع شده است).

http://s1.picofile.com/file/7888501826/embassy.gif

از ویژگی های خوب این سفارت برای کسانی که بصورت دانشجویی قصد سفر به هلند دارند این هستش که تمام کارهای مربوط به ویزا را دانشگاه انجام میده و دانشجو فقط دو مرتبه (تحویل مدارک - دریافت ویزا) به سفارت مراجعه می کنه. در مرتبه اول مراجعه متقاضی باید صبح زود به سفارت بره (البته بعد از اطلاع رسانی زمان مراجعه توسط دانشگاه و تماس سفارت با شما) و اسم بنویسیه (ساعت مشخصی برای ورود داره معمولا از ساعت نه صبح بگذره کسی را راه نمی دهند) و منتظر بشه تا برای ورود به سالن صداش بزنند (کار دانشجویان سریعتر از سایرین انجام می شود) بعد از تحویل مدارک (عکس، برگه MVV، نامه پذیرش و بورس) هم حداکثر تا چند روز بعد (معمولا یک روز بعد کاری) میرین ویزاتون را می گیرید (به هر کس رسید سفارت دستش باشه گذرنامه را تحویل میدن پس برای تحویل لازم نیست خودتون برید) البته ویزای شش یا سه ماهه شما نوع D می باشد که تا قبل از صدور کارت موقت اقامت با این ویزا می تونید در محدوده شینگن سفر کنید ولی حتما باید ورودتان به این ناحیه از کشور هلند باشد. کلا این سفارت از نظر سرعت کار و خلوتی برای دانشجویان از خیلی از سفارت های دیگه بهتر هستش. در مورد کارکنان ایرانی سفارت هم مامور در ورودی (بعد از دیدن مدارک اجازه ورود می دهد، کارکنان خانم ایرانی داخل سفارت هم بسیار جدی هستن و سعی می کنند احترام آدما رو حفظ کنند به جز یک کارمند که واقعا واقعا فاجعست (من تو عمرم این طور آدمی ندیده بودم) اون جوری که فهمیدم همکاراشم باهاش مشکل داشتند ولی متاسفانه هیچ کس از ترسش نمی تونست بهش اعتراض کنه (البته خوشبختانه دانشجویان با این معجزه قرن سر و کاری ندارند) وظیفه این خانم ها بررسی اولیه مدارک متقاضیان سفر به هلند بود (جز دریافت مدارک هیچ مسئولیت دیگه ای ندارند) که مردم بعد از شنیدن اسمشون باید به یکی از سه باجه مخصوص این کار مراجعه می کردند البته به نظرم به جز دانشجویان سایرین باید در داخل سفارت پول نیز واریز می کردند.

ادامه مطلب ...

سفرنامه هلند - در مسیر بازگشت ۱

چند ساعت زودتر مونده به پرواز سوار قطار شدم تا به موقع به فرودگاه برسم و به علت این که بارم زیاد بود (متاسفانه) در کنار در ورودی نشستم تا مزاحم کسی نشم (قبلا توضیح دادم که قطاراشون چطوریه) بعد عبور از چند ایستگاه، قطار در یکی از ایستگاه ها متوقف شد (بیشتر از زمان معمول) کمی به نظرم غیر عادی اومد چون بیشتر آدما از قطار پیاده شدند و اصلا کسیم سوار قطار نشد تو این فکرا بودم که یادم اومد بلیتم را پرینت نکردم و کلی نگران شدم که چی میشه که بالاخره قطار راه افتاد، اما به نظرم اومد داره به ایستگاه قبلی بر می گرده، شک کردم ولی گفتم اشتباه می کنم تا بالاخره مطمئن شدم که داره بر می گرده، در اولین ایستگاهی که تونستم پیاده شدم و با کلی معطلی سوار قطار بعدی شدم تا به سر جای اولم برگردم (چمدون سنگینم واقعا اذیتم می کرد) در طول مسیر داشت اعلام می کرد (بلندگو قطار و بیسیم مامور قطار) که مشکلی در خط پیش اومده و باید از یک مسیر دیگه به فرودگاه (آمستردام) رفت (مسیر طولانی تر) منم تازه فهمیدم چی شده حالا نمیدونم چون تو اون قست بودم چیزی نشنیدم یا به زبان هلندی اعلام کرده که من نظرم جلب نشده! چون در قطار قبلی در بین سالن ها نشسته بودم اصلا نفهمیده بودم که چه اتفاقی افتاده، از مسئول قطار پرسیدم که چی کار کنم گفت باید قطار را مجددعوض کنی بالاخره به ایستگاهی که باید پیاده می شدم رسیدم (راستش فقط آدمایی که چمدون دستشون بود را دنبال می کردم) با سختی سوار قطار بعدی شدم (دقیق نمی دونستم کدوم قطار را باید سوار شم فقط دنبال سایر آدمای چمدون به دست می دویدم) حتی از یک نفر دیگم پرسیدم اونم گفت منم مسافرم بهتر دنبال همین آدما بریم (قطارها خیلی شلوغ بود و هر چه به آمستردام نزدیک می شدیم شلوغ تر هم می شد) کلی زمان از دست داده بودم اول این که کلی مسیر را برگشتم بعلاوه کلی زمانم برای عوض کردن قطار از دست رفت (به نظرم چهار قطار عوض کردم) از همه بدتر هم هرچی می رفتیم نمی رسیدیم و من هم مطمئن نبودم که این قطار به فرودگاه میره و احتمال اشتباه می دادم! دستامم که کلا از جابجا کردن های چمدون تاول زده بود (همش در حال دویدن و کشیدن بودم بعضی جاها چون چرخ چمدون سرعتم را می گرفت چمدون را کامل بلند می کردم) در ضمن می ترسیدم مسئول قطار آخری بهم گیر بده (دقیق یادم نیست چرا ولی احتمال می دادم که باید بلیت جدید بخرم چون قطارش کمی متفاوت بود) در مدتی هم که تو قطار بودم فقط نگاهم به ساعت بود و دیگه مطمئن شده بودم که نمی رسم! که خدارو شکر بالاخره 45 دقیقه مونده به پرواز به فرودگاه رسیدم نفس راحتی کشیدم (احتمال می دادم که بلیتم را به علت تاخیر باطل کردن) ولی تازه کارم شروع شده بود تو اون فرودگاه بزرگ که هم زمان کلی پرواز داره باید خودم را به گیت مخصوص می رسوندم تازه بلیتم نداشتم و نمی دونستم باید چیکار کنم کل مسیر را داشتم می دویدم که با این جمله بر روی صفحه نمایشگر روبرو شدم: پرواز آمستردام به ایران تاخیر داره، باورم نمی شد! ولی درست بود، پرواز تاخیر داشت ولی باز هم باید می دویدم چون هنوز هم دیر بود!

سفرنامه هلند - خرید

هلند هم از اون دسته کشورایی که شما هر چیزی نیاز داشته باشید می تونید پیدا کنید، در شهرای بزرگتر می تونید به فروشگاه های ایرانی مراجعه کنید و در شهرای کوچکتر اگر ایرانی پیدا نشه می تونید از مغازه ترک ها و عرب ها خرید کنید، برای خرید محصولات خوراکی ارزانتر هم (محصولات کشاورزی، ماهی و ...) می تونید به چند شنبه بازارها مراجعه کنید.

در بعضی شهرها در یک روز مشخص در هفته فروشندگان در مرکز شهر جمع می شوند و به فروش محصولاتشون می پردازند من در یکی از شهرهای کوچک هلند با این چندشنبه بازارها روبرو شدم و تا جایی که دیدم بیشتر غرفه ها مربوط به محصولات کشاورزی و غذاهای دریایی بود که انواع ماهی ها (مثلا) در قیمت هایی مناسب به فروش می رسید البته یک نوع ماهی هم بود که به صورت خام خورده می شد.


 

برای خرید هر گونه مواد خوراکی (گوشت، خوراکی، میوه و ...) باید به سوپرمارکت ها مراجعه کنید البته فروشگاه ها هم با هم تفاوت دارند بعضیاشون شیک تر، منظم تر و با محصولات متنوع تر و بعضیاشون هم ساده تر (قیمت ها هم ارزانتر) هستند (از نظر قیمتی دو سوپر مارکت مشابه از نظر امکانات هم می تونند خیلی با هم تفاوت داشته باشند مثلا یک سوپرمارکت آب میوه را ارزان میده اون یکی نان را). برای خرید مواد و افزودنی های خاص هم باید به مغازه ترک ها (محصولات حلال) یا ایرانی ها مراجعه کنید مثلا یکی از دوستان از فروشگاه ترک ها ارده! گلاب، نون تافتون و ماست (از اونجایی که خوردن ماست خیلی در اونجا رایج نیست (شاید چون غذای برنجی ندارند) برای تشویق کودکان به خوردن ماست از ماست های میوه ای و مغزدار استفاده می کردند که زیاد مورد طبع ما نیست) تهیه می کرد و دیگری خیارشور چون وقتی از خیارشور فروشگاه های هلندی در ساندویچش استفاده کرده بود متوجه شده بود اشتباها خیار شیرین بجای خیار شور خریده! البته در سوپرمارکت ها اگر جنسی نزدیک به تاریخ مصرفش باشه تخفیف می خوره (برای پنیر این اتفاق زیاد میفته) بعلاوه  بعضی فروشگاه ها با بعضی از شرکت های تولید محصولات غذایی ارزان قیمت (کیفیت مناسب ولی دارای بسته بندی ساده) قراردارند که این محصولات دارای قیمت های بسیار مناسبی نسبت به کالای مشابه می باشند. در ضمن در خرید هم متاسفانه از اونجایی که هیچ مطلبی به انگلیسی بر روی مواد غذایی توضیح داده نشده گاهی برای آگاهی از مواد تشکیل دهنده محصول به مشکل می خورید. در مورد خرید میوه هم اگر وزنی بخواهید خرید کنید خودتون میوه را وزن می کنید و بر روی آن قیمت می زنید (با دادن قیمت به ترازو فیش قیمت صادر می شود) البته یادتون باشه در هلند مانند خیلی از جاهای دیگه خیار جز میوه ها نیست همچنین اگر هوس لیمو شیرین هم کردین برای خرید باید به مغازه ایرانی ها مراجعه کنید. در هنگام خرید از سوپر مارکت های هلندی هم بهتر با خودتون ساک دستی همراه ببرید چون برای کاهش مصرف پلاستیک، هیچ چیزی برای حمل خریداتون داده نمیشه (البته ساک های دستی فروخته می شود که می تونید بخرید!) سوپرمارکت ها هم معمولا در ایستگاه های اصلی قطار و در مراکز شهر شعبه دارند البته سوپرمارکت ها اکثرا بیست وچهار ساعته نیستن و زود هم تعطیل می کنند مخصوصا روزای تعطیل که گاهی اصلا نمیشه مغازه باز پیدا کرد (البته بستگی به محل و شهر هم دارند ولی اگر همه جا بسته بود احتمال این که فروشگاه ایستگاه قطار باز باشه از همه بیشتره) پس مواظب باشید که گرسنه نمونید. 

از دیگر فروشگاه های جالب این کشور که نزد توریست ها هم بسیار پر طرفداره مغازه های پنیر فروشی است (البته در سوپرمارکت های بزرگ هم بخشی را به پنیر اختصاص می دهند) که می تونید انواع پنیر از کپک زده (یک نوع پنیر) تا چند صد ساله را در اندازه و وزن های مختلف از این فروشگاه ها تهیه کنید البته همان طور که می دونید این کشور از لحاظ تولید محصولات لبنی بسیار معروف است و به همین خاطر قیمت شیر در هلند بسیار مناسب بود.

برای خرید برند های معروف هم با مراجعه به مرکز شهر همشون را پیدا می کنید (حتی فروشگاه های لباس دست دوم فروشی!) فقط باز هم به علت این که بیشتر تبلیغات هلندیه شاید بعضی از تخفیف ها را از دست بدهید. اگر هم تصمیم به خرید یادگاری دارید به نظرم کفش های چوبی کوچک و نمادهای کوچک هلند (آسیاب بادی، گل لاله و چینی های آبی دلفت) را خریداری کنید چون وزن و حجم زیادی ندارند البته بعد از مراجعه به هر موزه یا مرکز دیدنی می توانید نماد آن محل را از فروشگاه های آن مرکز خریداری کنید، راستی حتما تمام فاکتورهای خریدتون را نزد خودتون نگه دارید (مبلغ خرید نیز مهمه) تا در فرودگاه مالیات پرداختی برای خریداتون را پس بگیرید. (تصاویر از اینترنت)