من دو مرتبه برای رفتن به سفارت به پایتخت اداری هلند یعنی لاهه (به هلندی دنهاخ) سفر کردم در سفر اول بعد از پیاده شدن از قطار (سنترال استیشن) از فروشگاه داخل ایستگاه یک نقشه به مبلغ 2.5 یورو خریدم (هم قیمتش زیاد بود و هم نقشه بدی بود و برای پیدا کردن مکان ها و فاصله ها کلی به مشکل خوردم).
بعد از خروج از ایستگاه حدود 45 دقیقه مشغول آدرس پرسیدن بودم تا بفهمم چطوری میشه با تراموا یا هر وسیله دیگه به سفارت رفت ولی کسی نتونست کمکم کنه. پس، از اون جایی که می ترسیدم سفارت تعطیل کنه سوار تاکسی شدم و با 20 یورو در کمتر از ده دقیقه به سفارت رسیدم در آخر مسیر هم راننده از من ملیتم را پرسید و وقتی فهمید ایرانیم کلی خوشحال شد. سفارت برخلاف انتظارم شلوغ بود و باید شماره (نوبت) می گرفتم ولی خوشبختانه کار من سریع تموم شد. بعد از انجام کارهام با توجه به نقشه ای که در دستم بود و کمک خانم های سالخورده داوطلب کمک (وقتی نقشه را در دستانم می دیدند خودشون پیشنهاد کمک کردن می دادند) خودم را به ساحل دریا و اسکله اسخیفنینگن رساندم (سفارت نزدیک دریا هستش) در این مدتی که من در این کشور بودم همیشه بادهای سرد می وزید ولی در این جا هرچه به دریا نزدیک تر می شدم حتی نمی تونستم تعادلم را از شدت باد نگه دارم وقتی هم خودم را به بالای اسکله رساندم هر لحظه احتمال می دادم بیفتم تو آب، تا حالا دریای طوفانی اونم به این شدت ندیده بودم، بعد از گشت و گذار و خرید یادگاری (آسیاب بادی) و عبور از کنار هتل بزرگ کورهاوس مجدد به مرکز شهر برگشتم.
در ابتدا برای جبران پول تاکسی تصمیم گرفتم پیاده برم و در طول راه هم ساندویچ هایی که درست کرده بودم بخورم ولی وقتی به میانه راه رسیدم به نقشه نگاه کردم و به نظرم رسید ساعت ها باید راه بروم که از یک خانم سالخورده پرسیدم چطوری با تراموا برم مرکز شهر که اونم گفت با من بیا که مقصدم همون جاست بعدم نظرم را در مورد کشورش پرسید که گفتم باد خیلی اذیتم می کنه و اونم حرفم را تایید کرد و به نظرم گفت تابستان بهترین آب و هوا را این کشور داره و اون موقع وقت سفر هستش و بعد هم از ملیتم پرسید منم گفتم ایرانیم که باعث خندش شد! سوار تراموا شدم و بعد سه ایستگاه (فاصله ها کم بود) به ایستگاه مرکزی رسیدم (نقشه طوری کشیده بود که من فکر کردم چند ساعت طول میکشه به خاطر همین فاصله ها از دیدن قصر ملکه منصرف شدم چون فکر می کردم خیلی دوره) و از اون جایی که مرکز شهر در کنار این ایستگاه است تصمیم گرفتم از وقتم استفاده کنم و به جاهای دیدنی هم سر بزنم. اگر درست یادم باشه اون محدوده از دو بافت قدیمی و مدرن تشکیل شده بود و تعداد زیادی از مراکز دیدنی و همچنین خرید و معدود ساختمان های بلند این کشور در این قسمت واقع شده بود من هم ابتدا کمی در شهر گشت زدم و سپس به دو موزه اسچر (راضی نبودم) و موزه مائریتشویس که محل نگهداری چند تابلو معروف مانند دختری با گوشواره مروارید که با کلی نگهبان کنترل می شد (یکی از نمادهای فرهنگی هلند) سر زدم با تاریک شدن هوا هم به علت این که تا مقصدم کلی راه بود به سمت قطار راه افتادم.
***متاسفانه برای چندمین بار مطالب پاک شده که در روزهای آینده بروز می گردد.(بعد نوشت: کمی بهبود داده شد)
در کنار این میدان و در مقابل بنای یادبود کشته شدگان جنگ، قصر سلطنتی دام که در آن جشن های سلطنتی برگزار می شود قرار دارد.
در کنار این عمارت، کلیسا و موزه مادام توسو جای گرفته است که یکی از مقصدهای اصلی توریست ها می باشد.
همچنین شما می توانید از تورهای گشت شهری، گشت کانال های آب و گشت روستاهای حومه (در گشت روستایی شما به بازدید تعدادی از روستاهای اطراف و دیدنی های آن ها مانند آسیاب بادی می روید و با ساخت پنیر و کفش های سنتی هلندی آشنا می شوید) استفاده کنید بعلاوه می توانید به موزه های امپراتوری، ون گوک و الماس هم سر بزنید.
در آخر هم اگر در زمان مناسبی به آمستردام سفر کرده باشید می توانید از باغ زیبا و معروف کوکنهف بازدید کنید (در بعضی از ماه ها جهت بازدید باز است).
***متاسفانه برای چندمین بار مطالب پاک شده که در روزهای آینده بروز می گردد.
این موزه که مجسمه های مومی (بسیار طبیعی) افراد مشهور در آن قرار دارد در کنار میدان دام شهر آمستردام واقع شده است و سالانه میزبان تعداد زیادی بازدید کننده از سراسر دنیا می باشد.
در بدو ورود به آمستردام در اکثر مغازه ها (مراکز توریستی) تبلیغ بلیت ارزان موزه را به وفور می شد دید ولی ما با خودمون گفتیم حتما خود موزه ارزون تر می فروشه! ولی در کمال تعجب علاوه بر این که گرون تر بود باید تو صف هم می رفتیم ولی اونایی که اون بلیط ها را تهیه کرده بودن لازم نبود صف طولانی را تحمل کنند (من هنوز نفهمیم چطور میشه هم ارزون تر باشه هم بدون صف تازه مردم هم ازشون بلیت نگیرند! البته خودمون هم اعتماد نکردیم و ضرر کردیم) پس اگر به این شهر سر زدید تمام بلیت ها را از همین مراکز تهیه کنید. در هنگام ورود هم یک عکس با شخصیت های فیلم دزدان کاراییب از شما گرفته می شد و در زمان خروج در صورت تمایل می تونستید عکس را بخرید، وارد ساختمان موزه شدیم مسیر طوری طراحی شده بود که ابتدا با آسانسور به بالا ساختمان بردنمون و در نهایت با پایین آمدن و دیدن مجسمه ها از ساختمان خارج شدیم (البته قسمتی از موزه در حال بازسازی بود و اجازه ورود نمی دادند) البته من انتظار شخصیت ها و فضای بزرگتری داشتم ولی به هر حال می تونستید در این موزه شخصیت های سیاسی مانند رهبران معنوی کشور ها رییس جمهوران و ملکه و پادشاه هلند
هنری مانند بازیگران و خوانندگان معروف هالیوود همچنین نقاشانی چون ونگوک
***متاسفانه برای چندمین بار مطالب پاک شده که در روزهای آینده بروز می گردد.
هرچند طول سفرم به هلند کوتاه بود و نمیتوان نتیجه گیری کلی کرد اما به نظرم مردم بسیار محترمی، حداقل در برخورد با مسافران آمدند، به عنوان مثال در سفر به لاهه در مکان های مختلف خانم های سالخورده تا متوجه میشدن مسافر هستم، بدون اینکه ازشون سوال بپرسم پیش قدم میشدن و کمک می کردن (حالا نمیدونم بخاطر احترام بود یا از تنهاییشون که دنبال سرگرمی می گشتن) البته از رفتارشون با مهاجران اطلاعی ندارم ولی داستان های خیلی متفاوتی هم از رفتارشون شنیدم (مانند سرد بودن و بی تفاوت بودن و ...).
بعضی از هلندی ها واقعا قد بلند و درشت بودن (مثل شخصیت هاگرید هری پاتر) به همین خاطر ارتفاع چارچوب های درشون از ما بلندتر بود. تا جایی هم که دیدم به مصرف ماهی، پنیر (لبنیات) و سیب زمینی علاقه مند بودند.
زبان هلندی ها (Dutch) شبیه آلمانی اما متفاوت هستش ولی همشون از افراد سالخورده تا کسایی که شغل های سطح پایین دارند می تونند به طور کامل اینگلیسی صحبت کنند فقط گاهی در بیان اعداد به اینگلیسی مشکل دارند. در زبان خودشون هم خیلی از حرف خ استفاده می کنند (به جای گ و ج از خ استفاده می کنند)، البته مانند سایر کشورها نوشته های روی مواد غذایی، فروشگاه ها و ... به زبان اول این کشور است.
حتما اصطلاح Go Dutch را شنیدید که به معنی هلندی رفتن است و وقتی استفاده میشه که تصمیم داریم هر کسی پول خودش را حساب کنه، که به نظرم نشان دهنده حسابگری این مردم است. در مورد انرژی هم به شدت درست مصرف می کردند در ضمن در هلند همانند سایر کشورهای اروپایی برای شما لامپ پرنور و یک اتاق خیلی گرم یک آرزو محسوب میشه (به دانشجویان توصیه میشه لامپ با خودشون ببرند!) چون حتی شما اگر تصمیم به خرید لامپ بگیرید به آسانی نمی توانید لامپ پرنور پیدا کنید. قبل از سفر هم در کتابی خوانده بودم بعد از خرید در گرفتن پول خرد دقت کنید چون گاهی پول را پس نمی دهند ولی از بدو ورود تا خروج باقیمانده پولم را با دقت خاصی پس می دادند که گاهی حوصلم سر می رفت (در هلند برخلاف ایتالیادر پس دادن یک سنت و 2 سنت پول را گرد می کنند که به نظرم اینجوری خیلی بهتره ).
هلند با توجه به موقعیت جغرافیایی و ساحل طولانی با دریای شمال دارای آب و هوا و اقلیم اقیانوسی است. اگر این کشور را چهارفصل در نظر بگیریم، در تابستان معمولا نمی توان هوای گرمی را انتظار داشت، البته در پاییز و زمستان هوا مانند شمال اروپا سرد نمی شود، ولی بادهای شدید آزاردهندست.
فکر می کنم هلند هم مانند سایر کشورهای این ناحیه حتی اگر زمین زیر خونتون را بکنید در نیم متری به آب می رسید در نتیجه به دلیل وجود آب کافی، این کشور منطقه ای مناسب برای پرورش گل و گیاه و تولید محصولات کشاورزی محسوب میشه، البته با توجه به آب و هوا پرورش گلخانه ای رونق فراوانی دارد. در نهایت بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که هلند با استفاده از فناوری های روز و همکاری صنعت و دانشگاه (بخصوص دانشگاه واخنینگن) به یکی قطب های صادرات محصولات کشاورزی در جهان تبدیل شده است.
در مناطقی هم که زمین از خاک فقیری برخورداره به علت وجود چمنزار و علفزار امکان دامداری به راحتی مهیاست. شایدم به همین خاطر محصولات لبنی در این کشور فراوان و با قیمت های مناسب عرضه میشه.
البته این رطوبت کمی از نظر بهداشتی و بیماری های تنفسی براشون میتونه مشکل ساز بشه و بخاطر همین روی بیماری ها واگیردار بسیار حساس هستند. همچنین این سرزمین پست از گرد و خاک محروم هستش و لازم نیست هر شب تعداد زیادی رفتگر مشغول تمیزکاری باشند و شما هم هر روز مجبور نیستین کفشتون را تمیز کنید و ... (البته دانش آموزان و دانشجویان از نعمت تعطیلی به علت آلودگی هوا محرومند).
از اکتبر هوا شروع به سرد شدن میکنه و بادها بیشتر میشه و حدودا تا مارچ ادامه پیدا می کنه، معمولا آب و هوا در می تا سپتامبر در ایده آلترین حالت در هلند قرار داره و از شدت بارش ها و بادها کم میشه (البته هوا قابل پیش بینی نیست، اما هوای خوب را در این ماه ها میشه انتطار داشت). بد نیست به این نکته اشاره کنم این آب و هوا و نبود خورشید میتونه برای بعضی از آدما افسردگی ایجاد کنه!!! گاهی باد و باران طوری همدیگه را همراهی می کنند که حتی به سختی میشه چتر در دستتون بگیرید پس توصیه می کنم اگر به این هوا عادت ندارید حتما کلاه مناسب با خودتون ببرید، البته این آب و هوا برای خودشون عادی بود و شاید من که کلاه میذاشتم غیر عادی...
البته با وجود بارش های فراوان سامانه فاضلاب شهری و همچنین جنس مواد مانند آسفالت و بتن طوری تهیه شده که آب در شهر جاری نمیشه و در زمان کمی از بارش زمین به سرعت خشک میشه (اگر همچین بارانی در شهرای ما بیاد خودتون بهتر می دونید چه اتفاقی میفته!).