سال دیگری هم گذشت، همچنان روزهایی که شروع به نوشتن کردم را یادم هست ولی برام عجیبه که هفت سال ازشون گذشته باشه، همچنان در همان مسیر از قبل ترسیم شده هستم اگرچه همیشه زمان بندی اون جوری که خودم میخواد جلو نمیره. اون موقعی که من تصمیم گرفتم در این مسیر قرار بگیرم با توجه به آگاهی و دانش خود و اطرافیانم به نظرم بهترین تصمیم ممکن را گرفتم. البته الان هم بابت این تصمیم خدارا شاکرم. اما با توجه با آگاهی بیشتری که الان دارم لازمه تغییراتی در هدف هایم لحاظ کنم.
راستش برای درس خوندن و کسب علم باید بهای بسیار زیادی پرداخت کرد که تا قبل از شروع این مسیر معمولا عمق آن درک و حس نمیشه، ولی این روزا سعی میکنم که این بها را کمی کمتر کنم (البته بخشی از آن غیر جبرانه). در این سالی که گذشت خیلی بیشتر رو خودم کار کردم، از همه مهمتر تلاش کردم اضطراب و خشمم را ریشه یابی کنم دلیل داشتن صفت های منفی خودم را بهتر بشناسم و سعی کنم اون ها رو کمرنگتر کنم. سعی کردم با محیط های خارج از دانشگاه ارتباط برقرار کنم و باهاشون هم صحبت بشم تا کمی از حالت تک بعدی خارج بشم. خلاصه خیلی دید بهتری دارم نسبت به خودم و اطرافم و الان هدفگذاری های متفاوتتری دارم.... ولی خوب حتی با وجود تغییر هدف باید هر طور شده تحصیل خود را به پایان برسانم، ان شاءالله...
پیشرفت و توسعه که بعضی از دوستان چه در کلاس درس و چه در کلام و نوشتار به آن معتقد و بر آن تاکید دارند با هوش و استعداد خدادادی، تحصیلات عالیه آکادمیک و یا تحصیل، کار و تدریس در بهترین دانشگاه های دنیا یا زندگی در کشورهای پیشرفته بدست نمی آید. کشور پایدار با ایستادگی، تلاش، صبر و از همه مهمتر رنج کشیدن فراوان و خون دل ساخته می شود، نه با راحت طلبی، خودخواهی و فرار و نه با حرف و فعالیت در فضای مجازی یا درنوردیدن کیلومترها پیاده یا سواره و شمع روشن کردن و ثبت رکوردهای مختلف....
همچنین نباید فراموش کرد که قرار نیست در یک مسیر، همه شبیه ما باشند و به روش ما عمل کنند چون نه ما قادرمطلقیم، نه برتر و نه بهترین و انتظار یک رنگ شدن همه با ما، نشات گرفته از بعضی از صفات تقبیه شده است. در نهایت خالی از لطف نیست به این نکته اشاره کنم که زیبایی و دلرباییِ جهان گسترِ رنگین کمان برگرفته از نظم و همراهی رنگ های متفاوت است.
ابراهیم خلیل الله بعد از تجدید بنا کعبه می فرمایند: رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِیمَ الصَّلَوةِ وَمِن ذُرِّیَّتِى رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ، پروردگارا! مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از نسل و ذریّه ام نیز. پروردگارا! دعاى مرا (نماز و عبادتم را) بپذیر.
ایشان علاوه بر خود، خواهان برقرار شدن ستون هایی پایدار برای نسل آینده خود و بشر است. به نظرم بسیاری از بایدها و نبایدهایی را که رعایت می کنیم چه از نخوردن، ننوشیدن و نپوشیدن، بی تردید چیزی جز از خودگذشتگی و ایثار نیست و ابزاری لازم برای رسیدن به جامعه ای پایدار و خردمند که هر فرد در آن با داشتن دوبال منطق (ادب) و عشق (اخلاق) به اوج میرسد. همان طور که بدنبال توسعه پایدار شهرها و محیط زیست هستیم و به خود سختی میدهیم باید بدنبال جامعه و نسلی پایدار باشیم به همین خاطر نیاز به از خودگذشتگی داریم که در انتها میتواند به از جان گذشتگی برسد. متاسفانه با درگیر شدن به زندگی روزمره و مقایسه ای، به جای از خودگذشتگی و ایثار و در نظر گرفتن سایرین فقط خودمان در مرکز عالم قرارمیگیریم و به جز خود به چیزی فکر نمیکنیم (نباید فکر کنیم) و حتی احساس مسیولیتی نسبت به آینده اخلاقی فرزندانمان نمیکنیم!!! بعد از اینکه در گذر زمان رنگ زندگی به خودخواهی و راحت طلبی تغییر رنگ داد، دین جای خود را به مذهب ظاهری میدهد و کم کم به سنت و خاطره تبدیل میشود و جز تکرار بعضی از ظواهر برای رسیدن به آرامش خیال فرد هیچ هدف، مفهوم و ارزشی نخواهد داشت...