ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

شوک پرتقالی

با کلی خرید از سوپر اومدم بیرون بطوریکه از خریدای زیاد جلوم را به زور می دیدم که متاسفانه نمیدونم یه دفعه چی شد کیسه پرتقالم پاره شد و تو اون لحظه به معنای واقعی کلمه وا رفتم (همه این اتفاقات و تفکرات تو یک صدم ثانیه اتفاق افتاد) موندم چکار کنم!!! با خودم گفتم بی خیال شم و برم چون هر کدومشون به یک طرف رفته بود، با اون همه بار که نمی شد دنبال پرتقال دوید!!! تو این فکرا بودم که (بعد یک صدم ثانیه) آدما در دو ثانیه همه را جمع کردن...هر کی رد شد یک پرتقال انداخت تو کیسه!!! پیرزن، پیرمرد، بچه، مادر، دختر پسر با قیافه نا متعارف و متعارف!!! فقط تنها کاری که کردم، گفتم ممنون!!!

http://s5.picofile.com/file/8172340068/Porteghal.jpg

راستش همه قشر و همه سن به من کمک کردن! با هر فرهنگ و هر قیافه (اغراق نمی کنم)!!! ولی اگر همین اتفاق در شهرای بزرگ ما اتفاق می افتاد چی می شد!!! اولش که باعث شادی یه عده ای میشدی... بعدشم باید می دویدی دنبال پرتقال ها و به نصیحت آدما گوش می کردی!!!... تا چند وقت تو شوک رفتارشون بودم، واقعا تحسین برانگیز بود... بعدم تفاوت آدمام نشون میده این رفتار درونشون نهادینه شده (همه شکل و همه سن)... همان طور که گفتم!!! غیر قابل درکند... و برای ما غیر قابل پیش بینی (البته این داستان در یکی از خیابونای خوب یک شهر کوچک اتفاق افتاد)...

* این داستان در ادامه متن کجایی هستی نوشته شده...

نظرات 1 + ارسال نظر
زی زی 1394/01/09 ساعت 01:36

سلام .

داشتم وبتونو می خوندم که این پست ُ دیدم .
حالا که گفتین چنین اتفاقی افتاده بذارین منم نظرمو بگم...

چرا تو کشور ما اینطور نیس ؟ چون تو کشور ما به تربیت بچه اونم تو جایی به اسم مدرسه اصلا اهمیت داده نمیشه .
می دونین گاهی از خانواده ها نباید انتظار داشت ، ولی اینکه تو مدارس و ایضا مهدکودک ها چنین چیزایی آموزش داده نمی شن واقعا ناراحت کننده س و صد البته مشکل فرهنگی کشور ما از همینجا آب می خوره !

این پرتقال نمونه ی کوچکی از این مسئله س .. والا روزانه هزاران و هزار بار با مسائلی از این دست مواجه می شیم و پی به این مسئله ی آموزش می بریم...

اینکه اگه بچه های ما درست آموزش بگیرن چقدر فرهنگ اجتماعی ما رشد می کنه...اما متاسفانه چه می شه کرد که مسئولین هیچ فکری نمی کنن !

اینقدر این مسئله ذهنم رو مشغول کرده که با خودم می گم خوبه من هم برم تو کار سیاست و هرجوری که هست حداقل این قسمتُ تصحیح کنم ...

من هنوزم که هنوزم احترام به قوانین راهنمایی رانندگی رو از مهدکودکم دارم ، اینکه هرگز وقتی چراغ عابر پیاده قرمزه از خیابون رد نشم رو تو مهدکودکم یاد گرفتم و هیچ وقت زیر پا نمی ذارمش .

الان خوندن این اتفاقی که واستون افتاده دوباره من یاد این نقص آموزشی انداخت . کاش یکی یه فکری می کرد به حال این مسئله !

سلام بر شما..
البته یک مشکلاتی هست اینجا....امیدوارم پست های آینده را بخوانید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد