ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

غرب و تروریست

از دیشب همه پروفایلشون شده پرچم فرانسه!!! اینم ظاهرا این روزا کلاس داره... رفتم سنتر، پرچم فرانسه را گذاشتن و یه عده هم جمع شدن....حالا از سلفی گرفتنا بگذریم... تو همین جمع فستیوال شکلات و موسیقیه!!! میگم چجوری میشه آخه هم شکلات هم سوگواری!!! میگن اگر شادی نکنیم اینا موفق میشن و به هدفشون میرسند!!!! ما باید شاد باشیم تا اونا شکست بخورند!!!! تا چند وقت دیگه رو سرم کرفس سبز بشه تعجب نمی کنم. این اتفاقات اخیر و تناقض آدم ها مجابم کرد با این دست داغونم مطلبی که در گذشته شروع کرده بودم را به جایی برسونم تا بتونم منتشر کنم...

 اول از همه متاسفم برای کسایی که مرگ آدم ها هم براشون شده ابزاری برای کلاس گذاشتن، منتظرن یه اتفاقی بیفته و خودشون و خودشیفتگیشون را نشون بدن!!! (خوشی زده زیر دل هموطنای عزیز گویا)

حالا از این دوستان خودخواه غربی بگم....!!! به نظرم اینا راستش براشون این وقایع اصلا اهمیت انسانی نداره (اکثرا البته) فقط این دفعه همه گوشاشون تیز شده چون واقعا ترسیدن از جون خودشون (شاید نفر بعدی خودشون باشند)، وگرنه اینا کشته شدن هموطنشونم براشون مهم نیست!!!! چون از نظر منطقی نباید وقت و فکرشونشون را برای شخص دیگه ای هدر بدن.... الان خطر را برای خودشون احساس می کنند به همین خاطر تازه بعد این همه کشتار یادشون افتاده تروریسم هم هست و یک روزه محل تروریستا رو پیدا می کنند و کلی رو سرشون بمب میریزند!!!

ولی اینا کین که این کارارو می کنند؟!؟! یک عده به ظاهر اروپایی اما مهاجر تبار(معمولا از کشورهای عربی) که به دلایل گوناگون که از حوصله بحث خارجه بهشون اقامت دادن (البته به ظاهر میگن انسان دوستی)... ولی جامعه اونارا نپذیرفته و سال ها تحقیر شدن و تبعیض را مشاهده کردن و همیشه منتظر بودن جوری انتقام بگیرن فقط دنبال یه ایدیولوژی احمقانه بودن که اونم خود غربیا براشون ساختن... اینا خودشون ساختن و حمایت کردن و به جون ما انداختن ولی گویا چاقو داره دسته خودش را میبره، البته شاید هم عمدا.... 

اینم صادقانه بگم، آدم وقتی تو بعضی جاهای اروپا راه میره واقعا میترسه وقتی بعضی از این ظاهرا مسلمان ها رو میبینه!!! چون واقعا ترسناکند و میشه میگفت زیاد!!! باید متاسفانه بگم گاهی میشنویم فلان محدودیت را برای مسلمان ها بوجود آوردند یا فلان مسجد را بستن!!! متاسفانه بعضی از این محل ها برای ما ها خطرناکتر از این دوستان اروپایی است و گاهی باید متاسفانه از این محدودیت ها خوشحال شد.

این نکتم بگم ماهم تقصیرکاریم چون هنوز میلیون ها سال در ارایه نظراتموم عقبیم خیلی ها اینجا تشنه ایدیولوژی جدیدی هستن و میدونند یه چیزی کم دارند ولی چیزی جز چند تصویر منزجر کننده از کشورمون و عقایدش نصیبشون نمیشه!!! قرار نیست چون فکر می کنیم خفنیم، بقیه هم همین فکر مسخره را بکنند!!! بعدم بامزست میگیم تقصیر گوگل و ... عکسای بد را نشون میده. ولی وقتی ما مطلبی منتشر نکردیم، نمیشه از بقیه انتظار داشت...

مشکل زیاده و خیلی عمیق ولی آدم نمیدونه از کجا شروع کنه و تا کجا ادامه بده.........

این مطلب ناقص و مربوط به گذشتست ولی مجالی برای گسترش نیست امیدوارم نکات مهمش را بگیرید....

نظرات 2 + ارسال نظر
x too X 1394/10/01 ساعت 13:01

یا الله!
حاج آقا زی، احسنت بر شما، این تیکه رو خوب نوشتی!!!

"متاسفانه بعضی از این محل ها برای ما ها خطرناکتر از این دوستان اروپایی است و گاهی باید متاسفانه از این محدودیت ها خوشحال شد.
این نکتم بگم ماهم تقصیرکاریم چون هنوز میلیون سال در ارایه نظراتموم عقبیم خیلی ها اینجا تشنه ایده جدیدی هستن و میدونند یه چیزی کم دارند ولی چیزی جز چند تصویر منزجر کننده چیزی از کشورمون و عقایدش نصیبمون نمیشه!!! قرار نیست چون فکر می کنیم خفنیم، بقیه هم همین فکر مسخره را بکنند!!! بعدم بامزست میگیم تقصیر گوگله عکسای بد را نشون میده ولی وقتی ما مطلبی نذاشتیم تو اینترنت مشکل از ماست..."

حاجی زندگی تو اروپا تاثیر خودش و - خدا رو شکر - داره می ذاره...
خیلی ارادتمندیم.

سلام
وبلاگ جالبی دارید.سفرنامه ها رو خواندم.نثرتون زیباست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد