ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

زمان پاسخ خواهد داد

حدود یک ماه قبل از کرونا با استادم در مورد نقش دانشگاه و علایقم صحبت میکردم. از اینکه تمام عمر می خواستم شغل دانشگاهی داشته باشم و الان که در انتهای این مسیر قرار گرفتم کلا دیگه میل گذشته را ندارم. از مشکلات و بی انگیزگی افراد گفتم و .... آخرش صحبت به اینجا رسید که آیا دانشگاه را ببندیم آیا واقعا نبودش حس خواهد شد؟! اتفاق خاصی خواهد افتاد؟ استادم کمی مکث کرد و بعد چند لحظه بلند خندید و در سالن غذا خوری فریاد میزد در نود و پنج درصد موارد خیر... خلاصه دو سال دانشگاه به علت کرونا یک جورایی تعطیل شد راستش خیلی دوست دارم در آینده اثر این دو سال را ببینم... امیدوارم به این نتیجه نرسند که بسته بودنش بهتر بوده...
پینوشت: در مورد کودکانی هم که در این شرایط بدنیا اومدن و بزرگ شدن هم خیلی کنجکاوم که ببینم چه فرقی با ما ها خواهند  داشت....
نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه 1400/11/12 ساعت 09:13

سلام
قلم خوبی دارید و مطالبی که قرار می دهید بسیار جالب و قابل تامل است..بنده نیز چنین حسی را بعد از سپری کردن زمان طولانی در دانشگاه دارم..

سلام، لطف دارید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد