صبح زود برای بازدید از فروم تراژان (شامل ستون تراژان، کلیسای مریم مقدس، بازار تراژان و ...) و یادبود امانوئل دوم (و سرباز گمنام) که در نزدیکی محل اقامتمون قرار داشت به سمت میدان ونیزی حرکت کردیم (تمام این بناها تقریبا در کنار میدان قرار دارند).
بعد از بازدید از میدان، فروم و همچنین داخل قصر (رایگان همچنین بعد از ظهرها بسته است) و جمع شدن سایر دوستان به طرف واتیکان راه افتادیم* (با توجه به طولانی بودن توضیحات واتیکان آن را در یک پست جداگانه توضیح می دهم و سفرنامه را از بعد از خروج از واتیکان ادامه می دهم) بعد از بازدید چند ساعته از واتیکان با توجه به نقشه های موجود از خیابان Della Conciliazione به سمت قلعه سنت آنجلو که در نزدیکی این مکان قرار داشت راه افتادیم (بهتر است این دو مکان در یک روز مورد بازدید قرار گیرند).
نمای خیابان از بالای کلیسای واتیکان
البته از داخل این قصر انتظار و تصور عجیبی نباید داشته باشید (خیلی از دوستان به نظرشون پولشون را دور ریخته بودند) و اگر به ساختمان های تاریخی و موزه ها علاقه ندارید بهتره به درون سازه نرید (البته من که پشیمون نیستم). با تاریک شدن هوا و تمام شدن شارژ دوربین (به همین خاطر تصاویر کامل نیست) تصمیم گرفتیم با مترو (ترمینی) به محل اقامتمون برگردیم (از باجه های فروش بلیت کاغذی می خرید و دستگاه بر روی بلیت اطلاعات شما را ثبت می کنه و تا یک زمان مشخص می تونید هر چند بار از قطار استفاده کنید)، متروی رُم واقعا قدیمی بود (یه چیزی مثل خود رم ولی به نظرم زیاد بهش نمی رسیدن) متاسفانه نتونستم عکس بگیرم (دورینم شارژ نداشت) ولی برای من خیلی دور از تصور بود، حتی بعضی از ایستگاه هایش ترسناک بود (یک دفعه به ایستگاه های اطراف شهر رفته بودیم ایستگاه ها و قطارها، فیلم های زامبی را تداعی می کرد)! به هر حال با خروج از مترو و خرید چند یادگاری از دست فروش های مهاجر (دست فروش ها با این که جنساشون ارزانتره ولی باید 50 تا 70 درصد ازشون تخفیف گرفت!) که تعدادشون هم در رم زیاد هست به هاستلمون برگشتیم، البته با اون همه خستگی بالا رفتن از پله های دوارِ هاستل (مسافرخانه!) بسیار بسیار قدیمیمون که برامون فیلم های ایتالیایی و مافیایی را تداعی می کرد (آسانسور یا بهتر بگم بالابر با سکه کار می کرد) واقعا کار دشواری بود.
* بهتر بود با توجه به این که خیابان دل کرسو در امتداد میدان ونیزی بود به این خیابان می رفتیم (اکثر دیدنی های رم در امتداد این خیابان).
**متاسفانه به علت فاصله سفر و نوشتن سفرنامه بسیاری از اتفاقات و جزئیات را فراموش کردم، امیدوارم اطلاعات نادرست نداده باشم (بعضی از تصاویر را هم از نت گرفتم).
***چندین هفته نوشتن این مطالب زمان برد، هنوزم جای کارداشت ولی دیگه وقتم بهم بیشتر اجازه نمیده تا ...
صبح زود در تاریکی مطلق هوا (البته صبح دیر هم اونجا تاریکه!) با قطار به سمت آیندهوون (رایان ایر فقط از این شهر پرواز به رم داشت) حرکت کردیم (به علت بسته بودن باجه فروش بلیت مجبور شدیم با هماهنگی مامور قطار، هزینه بلیت را نقدی در داخل قطار بپردازیم) بعد از رسیدن به آیندهوون به خاطر کاهش هزینه ها (همچنین پر کردن وقت) با توجه به نقشه ای که قبلا از گوگل مپ در آورده بودیم پیاده به سمت فرودگاه آیندهوون حرکت کردیم و قرار گذاشتیم در مسیر بازگشت از ایتالیا به گشت و گذار در آیندهوون بپردازیم ...
بعد از حدود تقریبا یک ساعت پیاده روی (شایدم یک ساعت و نیم) وارد فرودگاه کوچک و ساده آیندهوون که بیشتر شبیه یک ایستگاه بود، شدیم و بعد از چک شدن مدارک توسط رایان ایر وارد سالن انتظار شدیم (البته چون زودتر رسیده بودیم خیلی خلوت بود، همچنین یادمون بود که قبل از سفر پرینت بلیت را بگیریم تا همان طور که قبلا توضیح دادم متضرر نشیم)، کمی انتظار خسته کننده بود چون خیلی زودتر از زمان پرواز رسیده بودیم (اینترنتم که پولی بود و نمی شد استفاده کرد!)
بعد از فرود هواپیما و خروج مسافران، مسابقه برای سوار شدن (حمله) به هواپیما شروع شد (بلیت ها شماره صندلی ندارند) و طبق برنامه زمانی مسافران سوار و هواپیما پرواز کرد و به سرعت اوج گرفت (به نظرم به علت نزدیکی به منطقه مسکونی)، در طول پرواز هم دقیقا طبق رسم رایان ایر رفتار شد (دستشویی پولی، غذای پولی، دست زدن مسافران بعد رسیدن و ....) و بالاخره بعد از حدود تقریبا دو ساعت و عبور از سرزمین های سبز و کوه های برفی و بلند به ایتالیا و رم رسیدیم.
بعد از ورود به فرودگاه چمپینو بدون هیچ بررسی مدارک وارد ایتالیا شدیم (فقط قبل از پرواز مدارکمون چک شد) در فرودگاه کارت هایی به نام Roma Pass فروخته می شد که می تونست خیلی هزینه های سفر را کاهش بده که البته به علت این که ما تحقیقی نکرده بودیم این کارت را خریداری نکردیم و فقط تعدادی از نقشه های رایگان در فرودگاه را برداشتیم (اولین چیز رایگان)! بعد از خروج از فرودگاه چمپینو که مانند فرودگاه قبلی بسیار ساده و شاید کوچکتر بود (این فرودگاه خارج شهر است) با پرس و جو سوار اتوبوس های خصوصی شدیم که مارو به نزدیکی محل اقامتمون برسونند (اتوبوس ها مرتب می آیند و می روند) البته دقیق یادم نیست چقدر می گرفتند ولی در برگشت یاد گرفتیم که چگونه با قطار بین راهی و اتوبوس های شهری خودمون را به فرودگاه با هزینه کمتر برسانیم. خلاصه این که بعد از خروج از فرودگاه متوجه شدیم که وارد یک کشور واقعا متفاوت شدیم، کشوری که من را کمی به یاد کشور خودمون می انداخت، در طول مسیر هم رفتارهای راننده اتوبوس، بی توجهی به چراغ قرمز، چراغ های راهنمای فراوان، ترمز های ناگهانی، شنیدن صدای بوق و خیلی چیزهای دیگه، نمی دونم چرا!!! ولی خیلی به نظرم آشنا به نظر می رسید، به هر حال بعد از پیاده شدن در ایستگاه آخر و کمی پیاده روی در شهر قدیمی رم به هاستل سندی (قبلا رزرو کرده بودیم) که در مرکز شهر (منظورم نقاط دیدنی) قرار داشت رسیدیم، یک آپارتمان بسیار بسیار قدیمی مانند فیلم ها! که باید تعداد زیادی پله دوار را طی می کردی و بعد چهار طبقه وارد اتاق ها میشدی البته آسانسور (شاید بالابر! اینم مثل فیلما بود) هم داشت که پولی بود به هر حال به نظرم شبی ده یورو واقعا عالی بود، البته برای کسانی که باری ندارند و فقط می خواهند برای خواب جایی داشته باشند....