ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سفرنامه کرمانشاه - روز آخر

فشرده ترین روز سفر ما در کرمانشاه همین روز (روز سوم) بود به علت این که زمانی نداشتیم و نقاط باقی مانده روی نقشه زیاد بود (برنامه ریزی نادرست) حدودای ساعت شش و نیم صبح زدیم بیرون تا طبق برنامه ابتدا آش عباسعلی را که فقط صبح های زود فروخته میشه بخوریم ولی بعد از رسیدن به این محل (چهارراه جوانشیر) فهمیدیم پنج شنبه ها این آش فروشی تعطیله! بخاطر این که از گشنگی نمیریم (شبم چیزی نخورده بودیم) به حلیم فروشی که در نزدیکی همین محل بود مراجعه کردیم اما بهمون حلیم نداد! و گفت بهتره حالا که اومدین کرمانشاه آش  ما رو هم بخورین! و آدرس یک جا دیگه رو داد که متاسفانه پیداش نکردیم به همین خاطر و با توجه به کمبود وقت تصمیم گرفتیم سریعتر خودمون را به تکیه معاون الملک و تکیه بیگلر بیگی برسانیم (البته در اون ساعت هیج جا باز نبود تا حتی یک بیسکوییت بخریم) از راسته مسگر ها وارد بازار شدیم (تقریبا کنار آش فروشی).

http://s3.picofile.com/file/7990193010/%D8%A2%D8%B4_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%B1.jpg


http://s3.picofile.com/file/7990196662/%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%B3%DA%AF%D8%B1%D9%87%D8%A7.jpg

در اولین گام خودمون را به تکیه معاون الملک رسوندیم (حدودای هفت ونیم)، کارکنانش از این که ما اول وقت اونجا رفته بودیم خیلی تعجب کرده بودن، در مورد این مکان هم باید بگم که واقعا زیبا و منحصر به فرد بود و واقعا ارزش وقت گذاشتن را داشت، به نظرم کاشی کاری های این تکیه واقعا استثنایی بود.

 http://s4.picofile.com/file/7990195585/%D8%AA%DA%A9%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A95.jpg

http://s1.picofile.com/file/7990195157/%D8%AA%DA%A9%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A94.jpg


http://s1.picofile.com/file/7990194729/%D8%AA%DA%A9%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A93.jpg


http://s3.picofile.com/file/7990194408/%D8%AA%DA%A9%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A91.jpg

بعد از بازدید از این تکیه و خرید چند کتاب بدون معطلی خودمون را به تکیه بیگلر بیگی رساندیم اما خوشبختانه سر کوچه این تکیه موزه، یک صبحانه فروشی (نمی دونم به این مغازه ها چی میگن) که واقعا تمیز و مرتب هم بود برخوردیم و با توجه به گرسنگیمون تصمیم گرفتیم آش را همین جا در اخرین شانسمون امتحان کنیم.

 http://s4.picofile.com/file/7990196876/%D8%B5%D8%A8%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87.jpg

http://s2.picofile.com/file/7990193224/%D8%A2%D8%B4_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D9%84%DB%8C.jpg

بعدم به تکیه سر زدیم، رییس اونجا که به ظاهر فرد با دانشی می آمد ازمون پول ورودی نگرفت چون به گفته خودش اولین بازدید کننده های این مکان در اون روز بودیم (زمان کار این دو تکیه را قبل از رفتن حتما بپرسید).

http://s3.picofile.com/file/7990193652/%D8%AA%DA%A9%DB%8C%D9%87_%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D9%84%D8%B1%D8%A8%DB%8C%DA%AF%DB%8C.jpg

بعد از بازدید از این مکان خودمان را به سرعت (البته بعد از خرید ساندویچ فلافل که به نظرم متفاوت بود) بعد از عبور از مسجد جامع (ابتدای بازار و کمی جلوتر از کوچه تکیه بیگلر بیگی) به محل اقامت برای رفتن به غار قوری قلعه که تعریفش را از همه شنیده بودیم رساندیم.

http://s1.picofile.com/file/7990197311/%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%81%D9%84.jpg


http://s1.picofile.com/file/7990197739/%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9_%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87.jpg

البته با توجه به کمبود وقت دیگه وقت نشد تا به موزه جنگ و باغ پرندگان سر بزنیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد