امروز بطور اتفاقی با تارنمای Testbig آشنا شدم این تارنما که در برگیرنده تمام آزمون هاست امکانات بسیار خوبی برای زبان آموزان ارایه میده مانند رفع اشکال رایگان اسپیکینگ و رایتینگ!! ارایه سوالات متنوع همراه با جواب، اتاق های گفتگوی آنلاین و ... به نظرم اگر وقت کافی دارید این تارنما یکی از بهترین منابع برای تمرین حساب میشه. در ضمن برای بهبود اسپیکینگ میتونید به این تارنما هم مراجعه کنید.
با توجه به برنامه ریزیمون تصمیم گرفتیم که یک سفر نیم روزه از کرمانشاه به سنندج داشته باشیم به همین خاطر صبح زود به طرف ترمینال مینی بوس های کرمانشاه حرکت کردیم و با حدود نفری سه هزار تومان بعد از طی صد و سی و هفت کیلومتر خودمان را به شهر سنندج رساندیم (راستش دقیق یادم نیست ولی در حدود دو ساعت در راه بودیم).
بعد از ورود به شهر با استفاده از تاکسی های ترمینال (به محض رسیدن رانندگان عزیز به سراغتان می آیند البته همشون تاکسی های دولتی و معمولا با انصاف هستند) به مرکز شهر رفتیم (شهر سنندج میان چند کوه احاطه شده در ضمن آپارتمان های رنگارنگ این شهر بسیار برام جالب و غیر منتظره بود (به دلیل زمین کم تراکم ساختمان ها زیاد و زمین گران)) با توجه به این که وقت زیادی نداشتیم طبق برنامه ریزی ابتدا گردش در سنندج را با خانه کرد (عمارت عاصف وزیری) آغاز کردیم (در سنندج هم خوشبختانه، نقاط دیدنی تقریبا کنار هم قرار داشتند).
بعد از بازدید از عمارت عاصف وزیری در ادامه سفر با کمی پیاده روی به موزه سنندج سر زدیم و از آن بازدید کردیم (زیاد وقت نمیگیره) در ضمن مسجد جامع هم در نزدیکی همین مکان قرار داشت (برای اطلاعات بیشتر در مورد مسجد جامع می توانید این مطلب را مطالعه کنید).
بعد از بازدید از موزه برای رسیدن به بازار سنتی مسیر را پیاده ادامه دادیم اما با توجه به گرمای هوا (همیشه فکر می کردم این جا باید سرد باشه ولی استثنا امسال...) و رفع خستگی وارد یک آبمیوه فروشی با فروشندگان بسیار خوش برخورد شدیم (جالب بود که در این شهرم شیر موز و شیر نارگیل نداشتن و فقط آب های میوه مانند هویج و طالبی رایج بود) من برای اولین بار تو عمرم آب انجیر سفارش دادم (کاملا معمولی و یک بارش برام بس بود) و در انتها هم بامیه!! از اون جایی که پر مگس بود کسی حاظر نشد بخوره ولی به نظرم واقعا فوق العاده بود.
بعد از کمی گشت و گذار در بازار برای ناهار به رستوران امیریه (اسلامیه سابق) رفتیم (برنامه ریزی اشتباه چون این رستوران نزدیک خانه کرد و موزه بود و ما مجبور شدیم با تاکسی برگردیم، البته تجربه جالبی بود چون از کلی کوچه و جاده های شیب دار عبور کردیم) می خواستیم ته چین گوشت بخوریم که متاسفانه نداشت البته آدما (مثلا راننده تاکسی) خیلی سفارش رستوران ..... (اسمش یادم نیست) کنار بازار را می کردند که ما دیر متوجه این واقعیت شدیم.
بعد از ناهار مجدد به بازار سنتی برگشتیم و وقت گذراندیم و گذراندیم (متاسفانه عکس مناسب از بازار ندارم)، بعد از کمی گشت و گذار در بازار سنتی (توصیه میشه به بازار صنایع چوبی هم سر بزنید) و آشنایی با عادات (مثلا در بین مردم تخته بازی عمل متداولی بود) رفتار و سنت مردم این شهر به علت گرمی هوا از رفتن به آبیدر (بام شهر و بسیار توصیه شده) صرفنظر کردیم و سفر خودمون را با رفتن به ترمینال به پایان رسوندیم (البته متاسفانه به عمارت خسرو آباد هم مراجعه نکردیم).
در ضمن بعد نیست به این نکته اشاره کنم که هم در کرمانشاه و همچنین اینجا هوا پر از قاصدک بود (برای من که واقعا لذت بخش بود).