ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

چرخ زندگی

اینم از چرخ زندگی ما آدم ها! جالب که حدود دو سوم عمرمون فرمون دست خودمونه! ولی گاهی نمی فهمیم و یادمون میره که اصلا فرمونیم هست! تو این مدت هم که فرمون دستمونه می تونیم سریع بریم، آروم بریم، خلاف بریم و خلاصه هرجور که بخوایم می تونیم بریم. البته نمیشه اثر بقیه چرخ ها را در نظر نگرفت، گاهی تصادف می کنیم، میفتیم، بنزین تموم می کنیم ولی با این حال نیز فرمون همچنان در دست ماست.

http://s2.picofile.com/file/7904133224/%DA%86%D8%B1%D8%AE_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C.jpg

بعضی وقتام فقط نشستیم (نشستم) و انتظار داریم بقیه رکاب بزنند، هل بدند یا گاز بدهند. گاهیم که فقط گاز میدیم، فرمون را رها کردیم. گاهیم پشت فرمون نشستیم و نظاره گر سبقت بقیه آدما هستیم و فقط حسرت می خوریم و هیچ تلاشیم نمی کنیم. آخرشم که با مرور زمان سرعتمون کم میشه و می تونیم فکر کنیم دیگه نمی تونیم سریع بریم بعد از مدتیم مجدد فرمون را چه بخوایم چه نخوایم ازمون می گیرند و به زور می برنمون زیر خاک و اون موقع است باید جواب جاهایی که با فرمون خودمون رفتیم پس بدیم.

آخرین کلمات

آخرین کلمات یک مهندس برق: خوب حالا روشنش کن...
آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر می کنی توی این غار چیه؟
آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی خطره؟
آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد...
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست...

آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟

آخرین کلمات یک مهندس عمران: عجب سازه پایداری!

آخرین کلمات یک دانشجو: آخیش دیگه راحت شدم.

آخرین کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرنده‌ام!
آخرین کلمات یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند...
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شما هستید!
آخرین کلمات یک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگیری ها...
آخرین کلمات یک گروگان: من که میدونم تو عرضه شلیک کردن نداری...
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بی خطره...

آخرین کلمات یک مهاجر: سلام خوشبختی!

منبع: تقریبا اینترنت

ناامیدی از رحمت‏ خدا

یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمیشود.(آیه 87 سوره یوسف)

در این آیه که روح آدمی را از امید و تلاش و شور و زندگی سرشار می کند، یعقوب با فرزندان خویش (و خداوند با همۀ بندگان) می گوید: ای فرزندان من بروید و از حال یوسف و برادرش و همۀ محبوبان از دست رفته و فردوس های گم شده با تمامی دل جویا شوید و هرگز در راه حق به خود یأس و نومیدی راه ندهید. بگردید، استشمام کنید، بنگرید، لمس کنید، این سو و آن سو بدوید و هیچ گاه دست از دامن مقصود برندارید: یأس از رحمت خداوند کفر است بدین معنی که انسان نومید محجوب و غافل است از مشاهدۀ لطف بیکران الهی و قدرت بی پایان او که بر هر چیز تواناست. زیرا مأیوس شدن مبین این معنا و این مدعاست که هیچ امکانی برای رسیدن به خیر و خوبی و بازگشت شادی و سعادت و نیل به مقصود نمانده است در حالی که علم آدمی کمتر از آن است که چنین حکمی صادر کند. (منبع)

موس و درد مچ

اگر شما هم جز کسانی هستید که روزانه بیشتر وقتتون را موس بدست هستید بدونید که ماوس با حالتی که به دست می دهد می تواند باعث بروز مشکلات مختلف شود اما با رعایت چند نکته ساده نیز می توانیم جلوی این مشکلات را گرفته و کمر به نابودی آن ها ببندیم. ماوس می تواند مشکلات مختلف استخوانی و عضلانی را برای کف دست و پنجه ها به وجود اورد.

- ابتدا دقت داشته باشید ماوسی که استفاده می کنید باید کاملا در دست شما جا بگیرد و کف دست باید روی موس سوار شود از این رو استفاده از موس های کوچک یا خیلی بزرگ می توانند باعث برهم خوردگی نظم استخوان های کف دست باشند و باید از آن ها پرهیز شود.

- محل کاری سالم برای خودتان طراحی کنید تا کمتر به مشکلات سلامتی دچار شوید. اولین گام برای رسیدن به حالت درست تنظیم اندازه صندلی است تا شما را مسلط به کیبورد و ماوس قرار دهد. سپس دست خود را در حالتی بگذارید که آرنج شما زاویه ۹۰ درجه ایجاد کند و معمولا بهتر است ماوس در فاصله کمی از کیبورد قرار داشته باشد.

- نرمش دادن به کف دست و انگشتان را فراموش نکنید. معمولا موس را با دست راست کنترل می کنیم و بیشتر باید این دست را نرمش دهید. دست های خود را کاملا در مقابل خود قرار دهید به طوری که کف دست به سمت سقف باشد سپس به آرامی دست خود را بچرخانید و در این حالت سعی کنید دست را از ناحیه بازو بکشانید. در انتهای نرمش باید کف دست به سمت زمین باشد.

- برای مدت هر ۵ دقیقه کار با ماوس یک بار دست خود را برداشته و چند ثانیه ای به آن استراحت دهید. در این مواقع می توانید چند ثانیه ای دست خود را کنار ماوس گذاشته و کمی انگشتان را بکشید. با انجام این تمرینات دیگر مشکلی خاصی به سراغ دست شما نخواهد آمد.

متاسفانه این روزا دستم (مچ، ساعد، انگشتان دست و چند نقطه دیگه!) به علت استفاده مداوم از موس خیلی مشکل پیدا کرده و مجبورم هر دفعه برای نوشتن مچ بند ببندم تا کمی راحتتر بنویسم و بخونم (باید موس پد همراه با بالشتک بخرم که اونم آخر نمی خرم) این متنم (منبع) نوشتم تا شاید هرکسی اتفاقی دید و یا خواننده این جا بود کمی بدستش استراحت بده تا با مشکل من روبرو نشه. در ضمن با عرض معذرت تا بهبود دستم کمی کمتر می نویسم.

بی عاطفگی و دنیای مدرن

تقریبا همه ما مردم کشورهای پیشرفته را به بی عاطفگی متهم می کنیم و حتی وقتی می بینیم یا می شنویم که یک خانواده پدر یا مادرشو در خانه سالمندان گذاشته کلی ناراحت می شیم و به اون پسر دختری که این کار را کرده کلی صفت بد نسبت می دهیم (البته بی شک جای ناراحتیم داره). ولی فکر نکنم بی عاطفگی بخاطر نژاد باشه (اثر کمی داره) مثلا یک زوج جوان را در تهران یا سایر شهر های بزرگ دنیا تصور کنید که باید شش صبح از خانه شصت متری خود خارج بشوند و حدودای هفت شب به خونه برگردند تا بتونند هزینه های زندگی و خواسته هاشون را در بیاورند! حالا اگر یک فرزند داشته باشند اوضاعشون پیچیده تر هم میشه. حالا این خانواده آیا زمانی دارند تا بتونند از پدر مادر خود پرستاری کنند؟ عملا نه! گاهی واقعا برای آدم هیچ راهی جز خانه سالمندان نمیمونه! چون یک سالمند هم بالاخره نیاز به توجه، کمک و همدم داره.

متاسفانه این یکی از مشکلات دنیای ماشینی و مدرن هستش که آدما برای رفاه و امکانات بیشتر باید کلی کار و تلاش کنند و به همین علت براشون وقت زیادی نمی مونه تا بتونند به دیگران اختصاص بدهند چون عملا وقت آزاد زیادی ندارند (شهر بزرگ = امکانات بیشتر = کار بیشتر = وقت آزاد کمتر = فراموشی نزدیکان). متاسفانه زندگی مدرن و رفاه بدون این که خودمون بفهمیم آدمارو مجبور به فراموشی خانواده می کنه فرقیم نمی کنه که متعلق به کجا باشیم و هر چه این سبک زندگی در کشورمون گسترش پیدا کنه متاسفانه مردم بیشتری به بی عاطفگی (بدونی که خودشون بخواهند و متوجه شوند) مبتلا می شوند. ولی از اونجایی که اکثر ما به یک آیینی اعتقاد داریم و زندگیمون هدفمند هستش باید سبک زندگی را با ارزش ها و آرمان هامون منطبق کنیم و این سبک زندگی را بدون تفکر نپذیریم و همیشه در نظر بگیریم امکانات و رفاه را به چه قیمتی بدست می آوریم.