ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

سفرنامه همدان - شب اول

بعد از کمی استراحت، با تاکسی (از اون جایی که شهر کوچیکه اگر دقت کنید پول تاکسی زیاد نمی شود) به سمت آرامگاه بوعلی سینا راه افتادیم (در طول مسیر مشخص بود که به این شهر از نظر ظاهری رسیدن) با پرداخت دو هزارتومان به راننده تاکسی و ورودی دوهزارتومانی این مکان وارد آرامگاه که در وسط میدان بود شدیم (تصویر از بالای سازه).

http://s3.picofile.com/file/7933301505/CIMG1533.jpg

از اون جایی که روز اول شهریور روز پزشک و روز همدان بود در این مکان تلوزیون برنامه زنده داشت. همچنین در بالای سازه زیبای این مکان داشتن برای شب، جشنی تدارک می دیدن.

http://s2.picofile.com/file/7933302468/CIMG1526.jpg

در قسمت پایینی سازه در کنار مقبره هم موزه کوچکی قرار داره که در آن اشیای قدیم و کتاب های ابن سینا قرار داره البته اشیا آن به ابن سینا و زمان او مربوط نمی شوند.

http://s4.picofile.com/file/7933304622/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7.jpg


http://s2.picofile.com/file/7933305913/%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

در این مکان با یک خانم میانسال همدانی آشنا شدیم که به ما پیشنهاد داد شب را به عباس آباد برویم (در مورد غار علی صدر هم تاکید کرد فردا هفت صبح اونجا باشیم)، اما تاکسیای دور میدان حاضر به بردن ما به اون جا نبودن و می گفتن مسیر شیب داره والان شلوغه! و پیشنهاد دادن که با سه هزارتومان به بابا طاهر برویم که ما هم قبول کردیم (از اون جایی که با مسافت های این شهر آشنایی نداشتیم پول را پرداخت کردیم ولی مسیر کوتاه بود البته هنوز با مسیر اتوبوس ها و تاکسی های خطی آشنایی نداشتیم) بعد از عبور از گنبد علویان و امام زاده عبدالله به آرامگاه باباطاهر (ورودی 1500) رسیدیم این مکان زیبا هم در وسط میدان قرار داشت، البته این مکان دارای بافت متفاوت تری نسبت به ابوعلی سینا بود، در این مکان صنایع دستی و سوغاتی های همدان نیز به فروش می رسید که ما خریدی نکردیم و با تاریکی هوا هم پیاده تصمیم به برگشت گرفتیم.

http://s2.picofile.com/file/7933306555/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1.jpg

اگر شما از در خروجی (همان در ورودی) مستقیم خیابان را ادامه دهید به چند لبنیات فروشی (از یکیشون دوغ خریدیم ولی بعد از این که فهمید مسافریم ازمون پولی نگرفت) و ترشی فروشی بر می خورید همچنین در این مسیر یک شیرینی فروشی بود که صف بستنی آن شلوغ بود.

http://s2.picofile.com/file/7933308060/%D9%84%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg


http://s1.picofile.com/file/7933305371/%D8%AA%D8%B1%D8%B4%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

در ادامه مسیر از کنار گنبد علویان (شب بسته بود) عبور کردیم و به امام زاده عبدالله که در وسط میدان قرار داشت رسیدیم.

http://s2.picofile.com/file/7933308381/%DA%AF%D9%86%D8%A8%D8%AF_%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86.jpg


http://s3.picofile.com/file/7933307311/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

(جالب بود ساختمان دو منطقه شهرداری در دو طرف میدان و روبروی هم قرار داشتند) بعد از توقف در این مکان زیبا و آرام بقیه مسیر را با تاکسی برگشتیم (راننده تاکسی که متاسفانه یک مهندس بی کار بود بعد از این که فهمید از کجا اومدیم ازمون پولی نگرفت و فقط حاضر شد چند سوغاتی شهرمون را قبول کنه)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد