ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

یک نصیحت قابل اعتماد

مری شیمیت: اگر می خواستم برای آینده ی شما فقط یک نصیحت بکنم، مالیدن کرم ضدّ آفتاب را توصیه می کردم!!! چون آثار مفید و دراز مدّتِ کرم ضدّ آفتاب، توسط دانشمندان ثابت شده است. در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس قابل اعتمادی، جز تجربه های پر پیچ و خمِ شخص بنده ندارند. اینک این نصایح را خدمتتان عرض می کنم: قدرِ نیرو و زیبایی جوانی تان را بدانید. ولی اگر هم ندانستید، مهم نیست! روزی قدرِ نیرو و زیباییِ جوانی تان را خواهید دانست، که طراوت آن رو به اُفول گذارد. اما باور کنید تا بیست سال دیگر به عکسهای جوانیِ خودتان، نگاه خواهید کرد و به یاد می آورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوق العاده بوده اید. آن طور که تصوّر می کردید،چاق نبودید. همه چیز در بهترین شرایطش بوده تا شما، احساس خوب داشته باشید. نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط این را بدانید که نگرانی،همان اندازه مؤثّر است، که جویدن آدامس بادکنکی در حلّ یک مسئه ی جبر! مشکلات اساسی زندگی شما،بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله ی نگران تان هم خطور نکرده اند. از همان نوعی که یک روز سه شنبه ی عاطل و باطل، ناگهان احساس بد پیدا می کنید و نسبت به همه چیز بدبین میشوید! با دلِ دیگران، بی رحم نباشید .عمرتان را با حسادت تلف نکنید. گاهی شما، جلو هستید و گاهی عقب. مسابقه طولانی است و سر انجام، خودتان هستید که با خودتان مسابقه می دهید. ناسزاها را فراموش کنید. اگر موفّق به انجام این کار شدید، راهش را به من هم نشان بدهید! نامه های عاشقانه ی قدیمی را حفظ کنید. صورت حسابهای بانکی و قبض ها و ... را دور بیاندازید. اگر نمی دانید می خواهید با زندگی تان چه بکنید، احساس گناه نکنید. جالبترین افرادی را که در زندگی ام شناخته ام، در 22 سالگی نمی دانستند می خواهند با زندگی شان چه کنند. برخی از جالب ترین چهل ساله هایی هم که می شناسم، هنوز نمی دانند! تا می توانید کلسیم بخورید. با زانوهایتان مهربان باشید. وقتی قدرت زانوهای خود را از دست دادید، کمبودشان را به شدّت حس خواهید کرد. ممکن است ازدواج کنید،ممکن است نکنید. ممکن است صاحب فرزند شوید، ممکن است نشوید. ممکن است در چهل سالگی طلاق بگیرید. احتمال هم دارد که در هشتاد و پنجمین سالگرد ازدواجتان، رقصکی هم بکنید. هرچه می کنید، نه زیاد،به خودتان بگیرید، نه زیاد،خودتان را سرزنش کنید. انتخاب های شما بر پایه ی 50 درصد بوده، همانطور که مال همه بوده دستورالعمل هایی که به دست تان می رسد،را تا ته بخوانید. حتّی اگر از آنها پیروی نمی کنید. از خواندن مجلّات زیبایی پرهیز کنید. تنها خاصیت آنها این است که به شما بقبولانند که زشتید. با خواهران و برادران خود مهربان باشید. آن ها بهترین رابط شما با گذشته هستند و به گمان قوی،تنها کسانی هستند که بیش از هر کس دیگر،در آینده،به شما خواهند رسید. به یاد داشته باشید که دوستان می آیند و می روند ولی آن تک و توک دوستان جان جانی، که با شما می مانند را حفظ کنید. برای پل زدن میان اختلافهای جغرافیایی و روشهای زندگی، سخت بکوشید. زیرا هرچه بیشتر از عمر شما بگذرد، بیشتر پی می برید که به افرادی که در جوانی می شناختید، محتاجید. سفر کنید. برخی حقایقِ لاینفک را بپذیرید: قیمت ها صعود می کنند، سیاستمداران کلک میزنند، شما هم پیر می شوید و آنگاه که شدید، در تخیّل تان به یاد می آورید که وقتی جوان بودید، قیمت ها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند و بچّه ها به بزرگترهایشان احترام می گذاشتند. به بزرگترها احترام بگذارید. توقع نداشته باشید که کس دیگری، نان آور شما باشد. ممکن است حساب پس اندازی داشته باشید. شاید هم همسر متموّلی نصیب تان شده باشد. ولی هیچگاه نمی توانید پیش بینی کنید که کدام خالی میشود یا به شما جاخالی می دهد. خیلی با موهایتان ور نروید. وگرنه وقتی چهل سالتان بشود، شبیه موهای هشتاد ساله ها میشود. نخ دندان به کار ببرید .در شناخت پدر و مادرتان بکوشید. هیچ کس نمی داند که آنان را کِی برای همیشه از دست خواهید داد. دقت کنید که نصایح چه کسی را می پذیرید. اما با کسانی که آنها را صادر می کنند،بردبار و صبور باشید. نصیحت،گونه ی دیگرِ غم غربت است. ارائه ی آن،روشی برای بازیافت گذشته، از میان تل زباله ها، گردگیری آن، و ماله کشیدن بر روی زشتی ها و کاستی هایشان و مصرف دوباره ی آن، به قیمتی بالاتر از آنچه ارزش دارد، است. امّا اگر به این مسائل، بی توجّه هستید، لااقل حرفم را در مورد کرم ضدّ آفتاب بپذیرید!!!

آغاز دروغ

از پسرک دانشجو پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که آشنا و غیر آشنا پرسیدند: درست را تمام کرده ای؟

از پسرک فقیر پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که موضوع انشایم این بود: تابستان را چگونه گذرانده اید؟

از پسرک دانش آموز پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که فامیل و دوستانم پرسیدند: معدلت چند است؟

از پسرک بیکار پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که از من پرسیدند: شغلت چیست؟

از پسرک ثروتمند پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که از من پرسیدند: درآمدت چقدر است؟

از پسرک مهاجر پرسیدند: تا به حال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت: دروغ هایم از زمانی آغاز شد که از من پرسیدند: از مهاجرت راضی هستی؟

سفرنامه همدان - شب اول

بعد از کمی استراحت، با تاکسی (از اون جایی که شهر کوچیکه اگر دقت کنید پول تاکسی زیاد نمی شود) به سمت آرامگاه بوعلی سینا راه افتادیم (در طول مسیر مشخص بود که به این شهر از نظر ظاهری رسیدن) با پرداخت دو هزارتومان به راننده تاکسی و ورودی دوهزارتومانی این مکان وارد آرامگاه که در وسط میدان بود شدیم (تصویر از بالای سازه).

http://s3.picofile.com/file/7933301505/CIMG1533.jpg

از اون جایی که روز اول شهریور روز پزشک و روز همدان بود در این مکان تلوزیون برنامه زنده داشت. همچنین در بالای سازه زیبای این مکان داشتن برای شب، جشنی تدارک می دیدن.

http://s2.picofile.com/file/7933302468/CIMG1526.jpg

در قسمت پایینی سازه در کنار مقبره هم موزه کوچکی قرار داره که در آن اشیای قدیم و کتاب های ابن سینا قرار داره البته اشیا آن به ابن سینا و زمان او مربوط نمی شوند.

http://s4.picofile.com/file/7933304622/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7.jpg


http://s2.picofile.com/file/7933305913/%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%87_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

در این مکان با یک خانم میانسال همدانی آشنا شدیم که به ما پیشنهاد داد شب را به عباس آباد برویم (در مورد غار علی صدر هم تاکید کرد فردا هفت صبح اونجا باشیم)، اما تاکسیای دور میدان حاضر به بردن ما به اون جا نبودن و می گفتن مسیر شیب داره والان شلوغه! و پیشنهاد دادن که با سه هزارتومان به بابا طاهر برویم که ما هم قبول کردیم (از اون جایی که با مسافت های این شهر آشنایی نداشتیم پول را پرداخت کردیم ولی مسیر کوتاه بود البته هنوز با مسیر اتوبوس ها و تاکسی های خطی آشنایی نداشتیم) بعد از عبور از گنبد علویان و امام زاده عبدالله به آرامگاه باباطاهر (ورودی 1500) رسیدیم این مکان زیبا هم در وسط میدان قرار داشت، البته این مکان دارای بافت متفاوت تری نسبت به ابوعلی سینا بود، در این مکان صنایع دستی و سوغاتی های همدان نیز به فروش می رسید که ما خریدی نکردیم و با تاریکی هوا هم پیاده تصمیم به برگشت گرفتیم.

http://s2.picofile.com/file/7933306555/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1.jpg

اگر شما از در خروجی (همان در ورودی) مستقیم خیابان را ادامه دهید به چند لبنیات فروشی (از یکیشون دوغ خریدیم ولی بعد از این که فهمید مسافریم ازمون پولی نگرفت) و ترشی فروشی بر می خورید همچنین در این مسیر یک شیرینی فروشی بود که صف بستنی آن شلوغ بود.

http://s2.picofile.com/file/7933308060/%D9%84%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg


http://s1.picofile.com/file/7933305371/%D8%AA%D8%B1%D8%B4%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

در ادامه مسیر از کنار گنبد علویان (شب بسته بود) عبور کردیم و به امام زاده عبدالله که در وسط میدان قرار داشت رسیدیم.

http://s2.picofile.com/file/7933308381/%DA%AF%D9%86%D8%A8%D8%AF_%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86.jpg


http://s3.picofile.com/file/7933307311/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg

(جالب بود ساختمان دو منطقه شهرداری در دو طرف میدان و روبروی هم قرار داشتند) بعد از توقف در این مکان زیبا و آرام بقیه مسیر را با تاکسی برگشتیم (راننده تاکسی که متاسفانه یک مهندس بی کار بود بعد از این که فهمید از کجا اومدیم ازمون پولی نگرفت و فقط حاضر شد چند سوغاتی شهرمون را قبول کنه)

بررسی تعدادی از کتاب های لغت تافل

کتاب 504: معمولا هر کسی که تصمیم داره برای ازمون زبان خودش را آماده کنه این کتاب بهش پیشنهاد میشه (خودم هم همین پیشنهاد را میدم) ولی به نظرم تعداد کلمات غیر کاربردیش خیلی زیادتر از کلمات به درد بخورش هستند (البته این کتاب جز منابع اصلی آزمون ارشد هستش) فقط خوبیش اینه که یکم ذهن را باز می کنه و به آدم اعتماد به نفس میده.

کتاب کلمات ضروری تافل: به نظرم این کتاب واقعا ارزش خوندن داره چون کلماتش کاربردی هستن و بیشتر در آزمون ها تکرار میشن همچنین کلماتش راحتتر حفظ میشند (اگر فقط وقت دارید از میان کتاب 504 و کلمات ضروری یکی را بخوانید حتما کتاب کلمات ضروری برای تافل را بخوانید)

کلمات تی پی اُ: یکی از جدیدترین منابعی است که به لطف دوستان چینیمون آماده و تنظیم شده (این دوستان برای رسیدن به موفقیت واقعا به هم کمک می کنند البته مطمئنا تو جمعیت یک میلیاردی آدم های فعالتر و کمک رساننده تری نسبت به جمعیت هفتاد و پنج میلیونی وجود داره) اگر به دنبال نمره بالا در آزمون تافل هستید حتما این کلمات و معانی آن ها را یاد بگیرید و مطئن باشید که تعداد زیادی از این کلمات در آزمون تکرار می شوند و حتی مورد سوال واقع می شوند. البته این لیست وقت بیشتری می گیره ولی شما مطمئن هستید که کلمات گنجینه آزمون را حفظ می کنید، با حفظ کردن این کلمات نباید وقت خود را با سایر لیست ها تلف کنید. البته این لیست معمولا به کلماتی که مورد سوال قرار می گیرند می پردازه تا کلمات تخصصی برای فهم متن ها (اگر کلمه حفظ می کنید تا فقط سوالات هم معنی را درست بزنید این کتاب باید اولین انتخاب شما باشد).

کتاب نوا: به نظرم کلماتش به درد تافل نمی خوره!

کتاب 400: این کتاب شامل چهل درس (هر درس ده کلمه) با موضوعات طبقه بندی شده گوناگون می باشد که به نظر من از اونجایی که این کتاب به صورت موضوعی کلمات را ارایه داده بیشتر به فهم متن کمک می کنه تا پاسخ به سوالات کلمه البته شاید حفظ کردن تعدادی از کلمات ارایه شده در بعضی درس ها آزار دهنده باشه. البته به علت این که کلمات بصورت موضوعی ارایه شدند شما می توانید کلمات مرتبط به سوالات رایتینگ و اسپیکینگ را بصورت جداگانه بررسی و در متن ها و صحبت های خود استفاده کنید فقط توجه کنید کلمات این کتاب از سطح بالاتری نسبت به کتاب کلمات ضروری برای تافل برخوردار است.

کتاب پترسون: اگر از کتاب انتظار یک لیست مشخص و حفظ کلمات بدون تمرین دارید این کتاب نمی تونه گزینه خوبی باشه چون این کتاب با استفاده از تست و یادگیری در متن سعی می کنه کلمات را آموزش بده در مجموع به نظرم کلمات ارایه شده در این کتاب تقریبا از سطح مناسبی (کلمات مربوط به آزمون) برخوردار است.

کلمات نوت فول: به نظرم این لیست فقط شیوه آموزشی جذابی داره و اصلا دارای کلمات مناسبی نیست.

پادکلس مک گروهیل: این کتاب کلمات را بصورت موضوعی و به شیوه صوتی ارایه داده است اما در مقایسه با کتاب 400 این انتشارات دارای لیست بهینه تری می باشد. این کتاب برای یادگیری به شیوه گوش دادن و دسترسی به کلمات کاربردی هر موضوع مفید می باشد.

* توجه کنید که کتاب های سنگینتری از این کتاب ها هستند که کلی کلمه سخت و نامربوط دارند ولی شما برای گرفتن یک نمره خوب در تافل فقط نیاز به دانستن کلمات گنجینه تافل و یک سری کلمات تخصصی خاص (مرتبط با سوالات آزمون) دارید که در همین منابع بدست می آورید پس فکر نکنید باید کتاب 1100 را بخوانید چون این گونه کتاب ها کلمه تخصصی به شما ارایه نمی دهند همچنین کلمات عمومی آن ها هم از دامنه لغات تافل خیلی بالاتر هستند.

** اگر توجه کرده باشین کتاب کلمات آزمون تافل به روز نمی شوند چون گنجینه سوالات ثابت است و تغییر نمی کند پس انتظار نداشته باشید هر چند وقت یکبار کتاب ها بروز شوند. در مورد کتاب بسیار قدیمی 504 هم باید این نکته را اشاره کنم (کاملا نظر شخصی) که این کتاب از ارزشی که داره بسیار معروفتر هستش. در نهایت هم فکر نکنید برای نمره خوب حتما باید کلمات این کتاب ها را حفظ کنید خیلیا حفظ کردن و نمره نگرفتن و خیلیا حفظ نکردن نمره خوب از تافل گرفتن.

سفرنامه همدان - ورود

هواپیمای فوکر صد شرکت هواپیمایی آسمان بود که مارو به شهر همدان رسوند در طول پرواز هم همه چیز از بلند شدن هواپیما تا فرود آن خوب، عادی و قابل پیش بینی بود، البته از اون جایی که کنار موتور بودیم صداهای عجیب غریب گوشامون را نوازش می داد. در ابتدای پرواز هم با یک آقایی روبرو شدیم که به علت این که اسمش هم خوانی با بلیت نداشت مجبورش کردن کل پول بلیت را مجدد بده (معلوم نیست چطور فهمیدن).

http://s2.picofile.com/file/7928639351/%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D9%87%D9%88%D8%A7_%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7.jpg

 فقط در طول پرواز به یک منظره عجیب برخوردیم که معلوم نبود کار آدم فضایی ها بوده یا ساخته دست بشر!  به نظر خودم که تصویر جالبیه...

http://s3.picofile.com/file/7928639886/%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1%D9%87_%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8.jpg

در طول پروازم برای هرکسی یک بطری آب گذاشته بودن ...... (متاسفانه ادامه مطلب پاک شد در آینده به روز می شود)