ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

پنج سال گذشت ...

با لطف و خواست خدا، این  پنجمین سال هم  گذشت، روزی یه تصمیم گرفتم و خدا هم لطف کرد و در این مسیر من را کمک، همراهی و راهنمایی کرد. خدارو شکر که به روزمرگی دچار نشدم و این مسیر را شروع کردم، البته چون هدف داشتم باید کمی صبر میکردم و حرف مردم را تحمل.... البته همچنان کمی از مسیر را آمدم، ولی همین مقدار هم کلی به من آموخت...

البته از اینجا به بعد مسیر زیباتر شده ولی سختی هاشم بیشتر، امیدوارم که از مسیر منحرف نشم و به جلو پیش برم...

در مورد وبلاگ هم که همینجور مشخصه کاربران واقعیشو پیدا نکرد حالا به ضعف نوشتاری من برمیگرده یا موضوع نوشته هام، با این وجود هنوز دوست دارم برای خودم بنویسم...

چهار سال گذشت ...

چهار سال ناباورانه از اولین نوشتارم در این وبلاگ گذشت، و از همه جالبتر اینکه بین سومین و چهارمین سال فقط یک پست نوشتم، البته مطالب زیادی رو شروع کردم ولی متاسفانه زمان و درگیری های این ایام مجال پایانشون را به من نداد. امیدوارم این روزا بیشتر بنویسم و وبلاگ را بروز رسانی کنم.

همانند گذشته در موقعیتی که از قبل پیش بینی نمیکردم قرار دارم ولی خداروشکر و صد هزار مرتبه شکر از لطف خدا.... اما این نیز هم بگذرد...

سه سال گذشت ...

به همین راحتی سه سال گذشت... به سرعت هرچه تمامتر همان آدم سابق ولی با تجربه تر، امیدوارم کمی فرصت مهیا بشه که بتونم مجدد بیشتر بنویسم چون گفتنی بسیار زیاده ولی خوب نوشتن وقتگیر :)  این روزا باز مجدد دارم به ایامی میرسم که مثلا باید برای آینده برنامه ریزی کنم هرچند معمولا آینده برای من برنامه ریزی میکنه....

ثبت است بر جریده ما

یک نفر بخوان دوم میشم! سه نفر بخوان چهارم میشم!!! امیدوارم یک روز هیچ کس را نخوان تا اول بشم :) روزگار خود ساخته بامزه ایست ....

در جستجوی آینده

امروز شاید یکی از روزهای مهم زندگیم بشه، نمیدونم اولین بار میشه طبق برنامه ریزیم برم جلو؟!!! البته این دفعه مثل دفعه های قبل نیست!!! با توکل، بصیرت، اعتدال، عدالت و اصلاحات رفتم جلو :).... به هر حال خیر باشه... هر سنگیم که تا حالا افتاده جلومون خیر بوده خدارو شکر... این روزام داره مثل باد میگذره... ولی در آرامش مطلق میگذره نمدونم آرامش قبل طوفان یا من به یک ثباتی رسیدم!؟!؟! به هر حال امیدوارم خیر باشه... حرف زیاد و زمان محدود در ادامه وبلاگ شاید به جای نوشتن فایل صوتی بذارم که کمتر وقت بگیره.....متاسفانه تجربه زیاد و زمان نوشتن کم... التماس دعا...ارادتمند همگی خوانندگان:)