ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

گام های بعدی گرفتن پذیرش

بعد از این که واقعا تصمیم گرفتین هدفتون از رفتن چیه باید شروع کنید به زحمت کشیدن و عرق ریختن تا بتونید در یک دانشگاه خوب (از نظر خودتون با توجه به معیاراتون) ادامه تحصیل بدین.

اول به نظرم شروع کنید به خوندن در مورد کشورها و تفاوتاشون تا دستتون بیاد با توجه به معیاراتون بهتر کجا برید بعد از این که تقریبا هدفتون مشخص شد با توجه به کشورهای مورد نظر مدارکتون را آماده کنید، اگر تصمیمتون آمریکا شد شما باید حتما یک امتحان جی آر ای هم بدید، همچنین برای رفتن به بعضی از کشورا (استرالیا، آمریکا، کانادا) توصیه میشه با استادا رایانامه نگاری کنید برای این کار باید تمام تارنمای دانشگاه ها را زیر و رو کنید (خیلیم وقتگیره، البته اگر هدفتون آمریکا باشه یک جورایی بیچاره اید چون کلی آمریکا دانشگاه و ایالت با ویژگی مختلف داره که خیلی انتخاب بینشون سخته) در این بین میتونید تصمیم بگیرید که چه رشته ای می خواهید بخونید! در بین این تصمیم گیری های عذاب آور باید شروع کنید به آماده شدن برای امتحان های زبان و گرفتن یک نمره خوب. بعد از دادن امتحان زبان تمام مدارک را باید برای ارسال آماده کنید و بعد از فرستادن مدارک باید منتظر جواب ها بشنید و کلی به آیندتون فکر کنید و عملا هرچه قدر بیشتر عرق ریخته باشید بعد اعلام نتایج کمتر اشک می ریزید. البته این کارها به همین آسونی نیست مطمئنا همیشه یک اتفاقایی برامون میفته و کارامون پیچ میخوره! از همه مهمتر قرار نیست همه چیز طبق برنامه ریزیمون جلو بره.


مراحل گرفتن پذیرش بطور خلاصه:

فهمیدن هدف رفتن

شروع کردن به زبان خوندن

بررسی کشورها و انتخاب تقریبی کشورها

جستجو در سایت دانشگاه ها و پیدا کردن شرایط پذیرش، ددلاین ها و پیدا کردن اساتید

شروع کردن به جمع آوری مدارک مورد نیاز

شروع کردن به رایانامه نگاری با اساتید

زبان خوندن با تمام قوا

انتخاب اولیه دانشگاه ها برای استفاده از گزارش رایگان نمرات

دادن آزمون های زبان

اتمام جمع آوری و آماده سازی مدارک

انتخاب دانشگاه های جدید و نهایی برای گرفتن پذیرش

ارسال مدارک

انتظار برای جواب

نمرات زبانمون چند روزه میرسه؟

یک سوالی که واقعا ذهن من را قبل ثبت نام امتحان های زبان درگیر کرده بود این بود که نمره هام بعد چند روز به دانشگاه ها میرسه، که البته نتونستم جواب دقیقی پیدا کنم و بخاطر استرس از دست دادن ددلاین ها در زمان مناسبی آزمون زبان ننوشتم.

تجربیاتم از ارسال نمره


ارسال رایگان آزمون ها: من 20 اکتبر امتحان جی آر ای دادم و نمرم 21 نوامبر به دانشگاه مربوطه رسید، همچنین 18 نوابر امتحان تافل دادم و نمرم 30 نوامبر به همان دانشگاه رسید.

ارسال های اضافی: من 18 فبریه سفارش ارسال اضافه جی آر ای دادم و نمرم 22 فبریه به دانشگاه مربوطه رسید (رایانامه تایید درخواستم مبنی بر ارسال اضافی برام 18 فبریه (بعد واریز پول) اومد ولی ارسال نمره را در داخل صفحم در تارنمای جی آر ای 20 فبریه زده بود)، همچنین 18 فبریه سفارش ارسال اضافه نمره تافل دادم که در خواستم در 19 فبریه تایید شده بود و نمرم 26 فبریه به همان دانشگاه رسید، البته به نظرم نمرم سریعتر رسیده بود ولی دانشگاه کمی دیرتر نمره را ثبت کرده بود، البته جالبه که یکی دیگه از درخواستام برای سفارش نمره اضافی تافل 21 فبریه جهت ارسال تایید شده بود و دیرتر ارسال شده بود با اینکه هم زمان سفارش داده بودم.

البته ممکنه این تاریخ ها چند روزی برای دانشگاه ها در ایالت های مختلف تفاوت داشته باشه ولی معمولش همین فاصله زمانی هستش همچنین ارسال های رایگان بخاطر این زود میرسه که شما قبل از این که نمرتون را دریافت کنید و ببینید، نمرتون برای دانشگاه مورد نظر ارسال شده برای مثال نمره جی آر ای من 17 نوامبر حدود سه روز قبل از اعلام نتایج برای دانشگاه ها ارسال شده بود. در کل طبق تجربه نمره تافل کمی دیرتر نسبت به نمره جی آر ای به دانشگاه میرسه.

***بعد از اینکه مراحل اپلایتون تموم شه و تجربه کافی کسب کنید متوجه میشید که ددلاین ها و زمان ارسال ها زیاد بحرانی نیستن! و اونام یک جورایی مثل خودمون هستن.

عالیجناب عناد، عالیجناب اعتقاد

دو جنین در رحم مادر بودند نام یکی "عناد" بود و دیگری "اعتقاد"

عناد از اعتقاد پرسید: آیا به زندگی پس از زایمان اعتقاد داری؟  
اعتقاد پاسخ داد: چرا که نه؟ لابد چیزی بعد از زایمان هست و ما هم اکنون مشغول آماده شدن برای آن هستیم.
عناد پاسخ داد: چرنده! زندگی پس از زایمان وجود ندارد. چطور میتواند چنین چیزی باشد؟ اصلا با عقل جور در نمیاد!
اعتقاد گفت: من نمیدانم. اما شاید جایی باشد روشن تر از اینجا. جاییکه ما بواسطه ی پاهای خود بتوانیم راه برویم یا با دهانمان غذا بخوریم.
عناد گفت: این مزخرف است، راه رفتن ممکن نیست، غذا خوردن با دهان؟ مسخره است... ! این ها فقط تبلیغاتی فریبنده از دنیای آینده است. تغدیه تنها از طریق بند ناف ممکن است و بس.
اعتقاد گفت: نه! من فکر میکنم چیزی هست که متفاوت تر از شرایط فعلی ماست. اصلا غذا از کجا وارد بند ناف ما میشه؟ حتما یک منبع خارجی داره.
عناد گفت: تابحال هیچکس از آنطرف نیامده، زایمان پایان زندگیست و پس از زایمان چیزی وجود ندارد جز اضطراب و تاریکی که ما را به ناکجاها میبرد. پس بیا بجای بحث در مورد این چیزای مسخره از این نه ماه زندگیمون بطور کامل لذت ببریم.

اعتقاد گفت: باشه، من نمیدانم، اما قطعن ما مادر را خواهیم دید و او از ما مراقبت خواهد کرد. بعدم  به نظرم این نه ماه در مقابل زندگی آیندمون چیزی نباشه، بعدم تا کی می خوای لذت ببری؟ یک روز بالاخره این لذتا تکراری میشه! به نظرم زندگیمون در نهایت یک هدفی داره.
عناد گفت: مادر؟ تو به مادر هم معتقدی؟! این مادریکه میگویی الان کجاست؟
اعتقاد گفت: او در اطراف ماست. ما در او حیات داریم و بدون او این دنیا وجود نداشت.
عناد گفت: من او را نمیبینم، پس از منظر منطقی او وجود ندارد.
که اعتقاد پاسخ داد:
اوقاتی هست که تو در سکوت فرو رفتی و صدایش را میشنوی، میتوانی او را درک کنی، من یقین دارم که فردای پس از زایمان، حقیقتی وجود دارد و ما در حال آماده شدن برای رویارویی با آن حقیقتیم.

http://s4.picofile.com/file/7951885371/%D8%AE%D8%AF%D8%A7.jpg

منبع: اینترنت، راستش دقیقا نفهمیدم منبع اصلی کجا هستش، اگر کسی میدونه حتما اطلاع رسانی کنه (با اندکی تغییرات نسبت به متن اصلی توسط جناب زی). 

سفرنامه انگلستان - مسلمانان

در بعضی از خیابان های اصلی لندن انقدر که تعداد خانوم های محجبه زیاد هستن، گاهی فکر می کنی که توی یک کشور عربی قدم میزنی! (تصویر از اینترنت) 

تقریبا در هر شهر بزرگ مراکز اسلامی، مساجد مسلمانان و انجمن های اسلامی را می تونید پیدا کنید، حتی در بعضی از مراکز هر روز نماز جماعت هم برگزار میشه، در طول روز هم در خیابان ها و مخصوصا پارک ها مردمی را می بینید که مشغول نماز خوندن هستن. همچنین این موسسات اسلامی فعالیت های اجتماعی مانند کمک به نیازمندان هم دارند.

در مورد غذا و رستوران های حلال تقریبا در هر جایی که باشید می تونید کالای مورد نظر خود را بدست بیارید و بابت این موضوع لازم نیست هیچ نگرانی داشته باشید حالا چه نیاز به غذای آماده و یا چه کالای خام داشته باشین. معمولا رستوران ها آرم حلال را در پشت شیشه فروشگاه خود نصب می کنند و بر روی کالاهای حلال هم آرم مورد نظر چاپ می شود.

حتی با یک صاحب رستوران انگلیسی آشنا شدیم که در رستورانش از گوشت حلال استفاده می کرد چون طعم و رنگ غذاش بهتر می شد (البته هیچ جا ذکر نکرده بود که از این نوع گوشتا تهیه می کنه و تو حرفاش به این نکته اشاره کرد) البته همین صاحب رستوران نیز می گفت اگر غذاهاش شب بمونه باید کامل بریزه دور که هر شب این اتفاق تکرار می شد!

البته باید توجه کنید که این رستوران های حلال و مراکز اسلامی بیشتر مربوط به مسلمانان غیر ایرانی هستش و مسلمانان سایر کشورها بیشتر در این کارها فعال هستند. در ضمن در هر مکانی ممکنه با عده ای روبرو بشید که با مسلمانان یا مسلمانان ایرانی خوب برخورد نکنند.

داستان گرفتن گواهی تمکن مالی خودم

پدرم اول به بانک مراجعه کرده بود و تقاضای گواهی تمکن مالی کرده بود و بانک گفته بود باید برین شعبه ارزی و نمیشه تازه اگرم بدن فارسی میدن و باید خودتون ترجمه کنین و باید یک پولیم برای صادر شدن مدرک بدین و یا باید حساب ارزی باز کنید یا برین بانک خصوصی! من از دوستام پرسیدم گفتن ما راحت رفتیم گواهی لاتین را در ده دقیقه گرفتیم! به بابام این مطلب را گفتم و پدر جانم رفته بود حرفای من را انتقال داده بود و رییس جان بعد از کلی زنگ زدن به اینور و اونور گفته بودن آخر هفته بیاین نامه را بگیرید! بعد از چند روز گواهی رسید ولی این نامه تراکنش حساب لاتین حساب پدرم بود! 

بابام نامه را به من داد و گفت دیگه از این بهتر بهت نامه نمیدن و اگه چیز دیگه بخوای باید کلی زمان بذاری و ...! منم از پدر تشکر کردم و فهمیدم دیگه بهتر از این نامه نمیتونم بگیرم ولی وقتی با دوستام صحبت کردم و اپلای ابراد را خواندم دیدم نامم با همه فرق داره و رفتم به بابام گفتم نامم با بقیه فرق داره، بابام گفت رییس گفته نمیشه و باید بری تهران و ...، اینجا بود که مادرم وارد عمل شدن و رفتن بانک و کل بانک را بهم ریختن تا بالاخره نامه مورد نظر صادر شد! فقط تنها مشکل این بود تا حالا کسی چنین نامه ای ازشون نخواسته بود و نمیدونستن باید چیکار کنند ولی وقتی مامانم رفته بود مجبورشون کرده بود به همه زنگ بزنند البته مامانم تا شعبه مرکزی و قسمت ارزی هم رفته بود و مطمئن شده بود که همچین نامه ای را شعبه باید صادر کنه وشعبه ارزی گفته بود به ما ربطی نداره وقتی حسابتون یک جای دیگست! و گفته بود چطور بانکتون همچین چیز ساده ای را نمیدونه! در نهایتم من نامه تمکن مالی لاتین را بدون پرداخت هزینه گرفتم (بعضی بانک ها پول میگیرن) بابام هم بعد دیدن نامه کلی از دست رییس بانک ناراحت شد که یک هفته سر کارش گذاشته!

نتیجه این که اگر کارتون جایی گیر کرد مامانتون را بفرستید! چون کاری که باید تو دو هفته انجام بشه دو ساعته تموم میشه! همچنین شاید سایرین دوست داشته باشن بهتون کمک کنند ولی ممکنه در اون زمینه اطلاعات لازم و کافی را نداشته باشند (بخاطر همین گاهی می ترسند کاری کنند چون می ترسند مسئولیتشون را از دست بدن) که شما باید مجبورشون کنید اطلاعات لازم را بدست بیارن.