ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

ستاره مسافر

این وبلاگ داستان پسری است که دوست داشت تاثیر گذار و متفاوت باشه، به همین خاطر تصمیم گرفت ...

چرا تافل دادم؟

منم اون اوایل ذهنم درگیر بود که چه آزمونی بدم بهتره، ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که تافل بدم اونم به دلایل زیر:

مرتب و هر هفته اونم در چند شهر ایران برگزار میشه و راحت میشه براش برنامه ریزی کرد و تقریبا آدم از کنسلی و یا عدم برگزاری نگرانی نداره. در مورد ارسال نمره اضافی هم به نظرم راحتتر و خیلی ارزانتر انجام میشه (البته اگر کارت اعتباری داشته باشین) چون میتونید بصورت آنلاین هر چند تا که بخواهید تا دوسال (مدت اعتبار مدرک) سفارش بدین و به علت این که می خواستم برای جاهای زیادی مدارکم را بفرستم برام خیلی تفاوت پیدا می کرد. در ضمن اون موقع من ترجیح میدادم با هدفون به لسنینگ گوش کنم و با رایانه صحبت کنم تا با یک آدم واقعی و در کل تصمیم داشتم خودم بخونم و به نتیجه رسیدم تافل نسبت به آیلتس خود محورتر هستش، دلیل دیگم این بود که فقط می خواستم برم آمریکا و می دونستم تافل برای آمریکا بهتره.

*** البته من نمیگم کار درستی کردم چون من لسنینگم ضعیف بود و تافلم لسنینگ محور! ولی فکر می کردم بتونم بهش غلبه کنم ولی نتیجه خوبی نگرفتم و به همین خاطر اگر آیلتس می دادم به علت ویژگی های آزمون (به نظرم) می تونستم یک نمره بهتر بگیرم و شاید برام مفیدتر بود. این طور که من تجربه کردم و دیدم تافل اولش نمره گرفتن سخت تر نسبت به آیلتس ولی اگر زبانت خوب باشه در نمره های بالا به نظرم آسانتر میشه نمره گرفت نسبت به آیلتس. در کل اگر زبانتون خوبه و هدف اصلیتون کانادا و آمریکاست به نظرم بهتر تافل بدین.

تفاوت تافل و آیلتس

در تافل اینترنتی (IBT) شما پشت یک رایانه نشستید و به سوالات پاسخ میدید ابتدا ردینگ ها شروع میشه و شما باید در وقت مورد نظر از روی صفحه رایانتون سوالات تستی را بخوانید و پاسخ دهید همچنین در لسنینگ شما با هدفون به سوالات گوش میدین و به سوالات تستی پاسخ میدین در قسمت بعدی باید به سوالات اسپیکینگ پاسخ بدید که باید با هدفون به سوالات گوش بدهید و به رایانتون پاسخ بدید سوالات پاسخ داده شده ذخیره و به مرکز ارسال میشه در قسمت رایتینگ هم باید به دو سوال پاسخ بدین، بعد از طرح شدن سوالات شما باید جوابتون را تایپ کنید، در نهایت آزمون در همان روز به پایان میرسه. در این آزمون از آن جا که شما با رایانه در ارتباط هستید باید حسابی مدیریت زمان را رعایت کنید چون سیستم به صورت خودکار و بدون انعطاف جلو میره و منتظر شما نمیشه! و اگر زمان یک قسمت را از دست دادید نمره آن را هم از دست دادید. نمره این آزمونم از 0 تا 120 که به هر مهارت 30 نمره تعلق میگیره.

اما در آیلتس (IELTS) مانند کنکور عمل میشه جواب سوالای ردینگ را باید با مدادتون پاسخ بدید سپس متن لسنینگ در سالن پخش میشه و سوالات تستی و جاخالی مطرح میشه که باید بهشون پاسخ بدین و درنهایتم سوالات رایتینگ که هر چه دستتون تندتر باشه سریعتر مینوسید (البته در آیلتس شاید ترتیب مهارت ها مثل تافل نباشه) برای بخش اسپیکینگ هم یک روز دیگه باید مراجعه کنید و بصورت حضوری به سوالات شخص امتحان گیرنده پاسخ دهید. نمره این آزمونم از 0 تا 9 که حاصل میانگین نمرات گرفته شده (اونم از صفر تا 9) از هر بخش هستش. این آزمون نسبت به تافل کلاس محورتر هستش و به نظرم کلاس عمومی و خصوصی بیشتر براش جواب میده.

در تارنمای دانشگاه ها باید به دنبال چی باشیم؟

اگر تصمیم به اپلای برای آمریکا (همچنین کانادا واسترالیا) دارید باید خیلی بگردید تا دانشگاه و استاد مورد نظر با زمینه های تحقیقاتی مشترک را پیدا کنید. بخاطر همین باید خیلی تو سایتای دانشگاه ها بچرخید و این کار کلی وقتتون را میگره حالا بخاطر این که در وقتتون صرفه جویی شه بهتون پیشنهاد می کنم موقع سر زدن به تارنمای دانشگاه های مختلف بعد پیدا کردن استادها، ددلاین ها و بعد مینمم ها و مدارک دانشگاه های مورد نظر را ذخیره کنید حالا می تونید صفحشون را ذخیره کنید یا یک فایل اکسل (این توصیه میشه) بسازید.

برای این که بتونید مدارک مورد نیاز برای پذیرش (Admission Requirement) را بدست آورید معمولا یکی از راه های زیر بهتون جواب میده.

1. Admission (Prospective Students) > Graduate School > Admission Requirement

2. Academics > College > Department > Prospective Students > Graduate > Admission Requirement

3. Admission (Prospective Students) > Graduate School > College > Department > Admission Requirement

4. Academics > College > Department > Prospective Students > Graduate > FAQ

از این قسمت می تونید مینمم های مورد نیاز برای تافل و جی آر ای را بدست بیارین و معمولا ددلاین ها هم در این قسمت قرار دارند فقط دقت کنید بعضی دانشگاه ها دو تا ددلاین دارند یک ددلاین برای فاند (تا قبل اون تاریخ باید اپلای کنید تا برای فاند در نظر گرفته شید) و یک ددلاین بدون فاند که دیرتر هستش، البته اگر باز هم این موارد جوابگو نبود باید به منشی گروه یا بخش بین الملل دانشگاه رایانامه بزنید. باید توجه کنید اوایل، کمی پیدا کردن اطلاعاتی که لازم دارید سخته ولی به مرور عادت می کنید و دستتون میاد که باید چه کار کنید. راستش اوایلی که میگشتم یک مشکل داشتم و اونم پیدا کردن تارنمای گروه بود وقتی وارد تارنمای دانشگاه می شدم برام خیلی سخت بود تا به گروه برسم ولی بعد فهمیدم وقتم را داشتم تلف می کردم چون میشد از اول این طوری جستجو کنم مثلا برای کسی که رشتش شیمی هست میشه در موتور جستجو نوشت (Clemson univ+dept che) شما هم اینطوری جستجو کنید سریع به هدف میرسید در ضمن همیشه تارنمای گروه مهمتر از دانشگاه هستش چون ممکن گروه مینیمم ها و ددلاین های خاص خودش را داشته باشه که فقط در تارنمای خودش بهش اشاره کرده باشه. در مورد استاد پیدا کردن هم بعد از رفتن به تارنمای گروه معمولا مراحل زیر جواب میده.

1. Department > People> Faculty

2. Department > Faculty and Staff

بعد از پیدا کردن اساتید شما باید همه را تک تک بررسی کنید که کلی وقتتون را میگیره البته بضی دانشگاه ها اساتید را تفکیک کردن ولی متاسفانه بیشترشون نه، همچنین به این نکته هم توجه کنید همیشه قرار نیست استاد صفحش در اینترنت به روز باشه و آخرین فعالیتاش را نوشته باشه راه دیگم برای سر در آوردن از کار استاد بررسی آخرین مقالاتش هست که دیگه واقعا خیلی خیلی باید وقت بذارید.

من خودم راستش اول گشتم و صفحات اساتید را در سیستمم ذخیره کردم، بعد اساتید نهایی را جدا کردم و مجدد رفتم تو تارنمای دانشگاهشون برای پیدا کردن مینمم و ددلاین ها و همچنین مقایسه کردن داشگاهاشون ولی به نظرم وقتم تلف شد چون همون اول می تونستم فایل اکسل درست کنم و بعد اطلاعات را توش کپی کنم. مواردی که به نظرم باید در فایل اکسل ذخیره شه:

اسم و آدرس اینترنتی دانشگاه، نام و علایق استاد، صفحه اینترتی استاد، مینمم (کمینه) های دانشگاه، ددلاین دانشگاه.

مشکلات همیشگی

بعد از این که دیدم مشکلاتم تمومی نداره دیگه تصمیم گرفتم بیخیال بشم و وارد زندگی طبیعی خودم بشم و کمی هم به خودم برسم و همه کارایی که میگم بعد رفع مشکلات و سختیا انجام بدم، الان بهشون برسم و تمومشون کنم (مثلا گوشیم نه ماه از کار افتاده همش میگم بعد امتحان زبان بعد پذیرش بعد .... میرم درستش می کنم، ولی دیگه تصمیم گرفتم واقعا برم)، راستش این مشکلات همش ساخته خودمون هستن و هر چند وقت میسازیمشون و وقتی تموم میشه باز یکی جدید می سازیم جالبه که وقتی هم تحت فشاریم میگیم دیگه این آخریشه ولی بعد از تموم شدنش یک کار جدید شروع می کنیم. البته یکی می گفت خودمون اینارو نیاز داریم و اگر این مشکلات را درست نکنیم زندگی برامون معنا پیدا نمی کنه! قبول دارم تو زندگی بهشون نیاز داریم ولی خوب نباید فراموش کنیم همه این کارا رو برای زندگیمون انجام میدیم گاهی میشه زندگیمون را فدای درس یا کار می کنیم (می کنم) الان واقعا پشیمونم که بخاطر درس خوندن (البته قدیما الان که اوضای درسیمون خرابه) خیلی از کارا رو نکردم و فرصتای زندگیم که کلا شاید یک بار تو زندگی داشتم را از دست دادم یادم نمیره امتحان داشتم و به دیدار یک شخص مهم در زندگیم نرفتم به این امید که این بعدا وقت هستش ولی متاسفانه هیچ وقت دیگه فرصتش پیش نیامد چون اون عزیز فرداش فوت کرد حالا جالبه این اتفاق تا حالا سه بار برام افتاده ولی هر دفعه یادم میره که کار درست چیه! 

به هر حال این امتحانا و مشکلات هیچ وقت تمومی نداره و باید تحملشون کرد یا باید کنار کشید و بیخیالشون شد، البته من آدمی نیستم به این زودیا بکشم کنار (انشاالله حداقل یک سال دیگم تلاش می کنم) ولی باید به زندگیمم برسم.

ته چاه

بعضی وقتا می بینید چقدر راحت در مورد آینده دوستان وآشنایانتون می تونید نظر بدید و حتی گاهی دقیقا هم براش مشخص می کنید که چی کار کنه! و چی کار نکنه! اما وقتی خودتون در همون مشکل گیر می کنید واقعا نمیدونید چی کار کنید و اصلا هیچی به ذهنتون نمی رسه و هر لحظه تصمیماتتون عوض میشه!

آدم وقتی ته یک چاه گیر میکنه تنها چیزی که میبینه فقط دهانه روشن بیرون چاه هستش و اطرافش جز تاریکی چیزی نیست و در این موقعیت بیشترین چیزی که کمکت میکنه اون آدمی که اون بالاست گاهی فقط صداش کافیه که بهت دلگرمی و امید بده و حتی ممکنه کلی پیشنهاد بده ولی از نظر تو که تو چاهی منطقی نیاد ولی بالاخره میتونه با تبادل نظر تو را بیرون بیاره و کمت کنه بهترین راه بیرون آمدن را پیدا کنی. شایدم بتونه چند نفر کمک خبر کنه، ولی وقتی تنهایی در یک چاه تاریک هستی راه روشن و خروج را میبینی ولی خیلی سخته خودت بهش برسی ممکنه هزاران راه به ذهنت برسه  حتی بعضیاشم تا نصفه بری و شکست بخوری مگر اینکه واقعا نیرومند و مصمم باشی تا بتونی بیرون بیای حتی گاهیم از اون ته تاریک بیرون میزنی یک دفعه میبینی این همه زحمت کشیدی اومدی بالا این روشنایی الکی بوده و حاصل نور آتش آدمخوارا بوده نه نور خورشید! حتی ممکن بیرون برسید ولی از بس که تو راه بلا سرتون آمده نتونید زنده بمونید و زیبایی های بیرون چاه را ببینید. گاهیم بعد از اینکه کلی وقتتو برای خارج شدن گذاشتی می بینی اصلا لازم به این کارها نبوده و در همون تاریکی پایین یک راه خروجی دیگم بوده یا یک کلید بوده که باید روشنش میکردی گاهیم وقتی میرسی بالا، میبینی پایین روشن تر هستش ولی حالا که بالا اومدی تازه می فهمی چه خبره. گاهیم میای بالا و تازه می فهمی به تاریکی بیشتر علاقه داری! ولی دیگه زمان نداری که برگردی و از همه بدترموقعی که، بفهمی اون تاریکی پایین حاصل عملکرد خودت بوده! و وقتی برسی بالا اونجا را هم تاریک میکنی.

بخاطر همین بهتر وقتی تو تاریکی هستیم اول دور و بر خود را بگردیم تا ببینیم چه خبره بعد یکی را از بالا پیدا کنیم و نظرشو بدونیم، شاید یک راهنمایی هایی بکنتمون که زندگیمون عوض بشه، در ضمن اون فرد میتونه از اوضای بالا هم بهمون اطلاع بده. شایدم راه بلد معرفت به خرج بده و برامون طناب بندازه تا سریعتر بیرون بیایم یا چراغی به پایین برامون بفرسته البته اگر راهنمامون آدم بدی باشه میتونه تو چاه آب بریزه که دیگه ما را از نفس کشیدن محروم کنه. در کل به نظرم همیشه ته چاه راه خروج نیست، شاید اون روشنایی سرابی بیش نباشه شایدم اصلا به صلاحمون نباشه پس قبل بیرون رفتن حسابی باید فکر و تبادل نظر کنیم!