با تشکیل پرونده دانشجویی امکان دریافت تسهیلات غیر ارزی، دریافت مهر خروج، تعویض رایگان پاسپورت و تایید مدارک فارغ التحصیلی در سفارت برای شما فراهم میشه. خوشبختانه با توجه به یکپارچه شدن سیستم و ایجاد سامانه تاک با یک جستجو ساده در سفارت مورد نظر روند ارسال و بارگذاری مدارک مورد نیاز به اجمال توضیح داده شده به همین خاطر وقت شما را با توضیحات اضافی نمیگیرم.
- زمانی که قصد نوشتن این پست را داشتم، نحوه تشکیل پرونده زیاد واضح نبود، اما الان سفارت ها مطالب بسیار کاملی در وبسایتشون قرار دادند در نتیجه توضیحات خودم را از این پست حذف میکنم.
این یکی از مهمترین موضوع هایی که اینجا میخوام بررسی کنم اونم بحث عقب افتادن از زندگیست....!!! یک سری از دوستان هستند در سن بالا میان برای تحصیل خارج از کشور... حالا این خوبه یا بد؟؟؟؟ خیلیا میان که زندگیشون عوض شه!!! حقشون را از دنیا بگیرن!!! پیشرفت کنند... خوش آمدن ولی..... این دسته از دوستان معمولا یک سری ویژیگی های مشترک دارند، که اگر با این ویژگی ها خارج از کشور بیان علاوه بر ادامه بدبختی برای بقیم مشکل ایجاد می کنند...
انتظار: در مجموع انتظار ایرانی ها بیشتر از بقیه است (به نظرم یکی از دلایل عقب افتادگی) ولی انتظار این گروه بیش از سایرینه، این دسته انتظار دارن یکی کاراشون را همیشه انجام بده به همین خاطر از زندگی همیشه عقبن! و گاهی از تنها انجام دادن کارها ترس دارند... همیشه مادری و یا دوستی بوده کارشون را پیش ببره و بجاشون تصمیم بگیره و الانم ناخودآگاه این انتظار را دارند..... همچنین این دوستان یادشون نمیاد آخرین بار کی اشتباه کردن چون همیشه دیگری مقصر است و... . متاسفانه گاهی خیلی زمان میبره تا بفهمیم چقدر رفتارامون عجیبه و این رفتارا جز برای خواهر مادرمون برای کسی تعریف نشدست....
جملات مشترک: پدرم به من کمک نکرد!، خانواده کمکم نکرد! دوستام نامرد بودن، جامعه بد شده، ایرانیا خارج کمک نمیکنند.....
پاسخ: کسی نسبت به شما وظیفه ای نداره، شما براشون چکار کردین و .....
وسواس: اصل را ول کردن چسبیدن به این که بقیه چی میگن! به جایی که درس بخونند به این فکر می کنند جزوه را با چند رنگ بنویسند، به جایی که فرم را پست کنند از هزار نفر سوال می پرسند و از ددلاین جا می مونند و بعد اسمشم میذارند بدشانسی و فکر می کنند بدشانسند و کم کاریای خودشون را میذارند بدشانسی..... و از همه مهمتر این وسواس نمیذاره در لحظات حساس تصمیم بگیرند..... تصمیم گیری خیلی مهمه و هرکسی نمیتونه تصمیم بگیره...
خودبزرگ بینی: به نظرم یکی از بدترین ویژگی انسانی... شاید مشکل اصلی همین باشه که اونم از تعریف ها و محبت های بی شمار خانواده و دوستان است (محبت زیاد مادر که انقدر بهش افتخار می کنیم اصلا خوب نیست خواهشا خواهشا بدی های همدیگرو بهم بگین گاهی خیلیامون نمیدونیم رفتارامون مشکل داره! تو جمع کوچک بفهمیم بهتره تا برای بقیه مشکل ایجاد کنیم و آبرومون بره) خودبزرگ بینی انتظار ایجاد می کنه!!! بعد از مدتی که هم با بی توجهی آدما روبرو میشیم نسبت به اونا بدبین میشیم.... این بدبینی بیشتر و بیشتر میشه و باعث دروغ گویی بی اختیار میشه.... مثلا بعضی دوستان انتظارهای زیادی از سایرین دارین و وقتی با جواب منفی اونا روبرو میشن شروع میکنند اونا را به نژادپرست بودن متهم میکنند و حاضر نیستن قبول کنند مشکل از خودشونه..... یا یکی از دوستان همیشه فکر می کنه دارن برضدش توطئه می کنند و همیشه داره از آدما، دنیا، دانشگاه و ... بد میگه، متاسفانه مجبوره همیشه دروغ بگه که دچار مشکل نشه.... اینجا ادم یه چیزایی میبینه که اصلا باورکردنی نیست، اصلا اصلا...
حالا شما چند سال از زندگی نرمال عقبید؟ من که به گذشته نگاه می کنم می بینم بخاطر داشتن این صفات تاوان زمانی دادم... حالا هرکس به اندازه خودش تاوان میده...
* این دسته از آدما شاید خوش قلب باشند مهربون باشند (دلیلش قابل توضیحه) ولی شک نکنید براتون مشکل ایجاد می کنند... پس سعی کنید رابطتون را چگونه تنظیم کنید....
** همه اینجوری نیستن یک عده شاید اومدن واقعا از صفر شروع کنند...
اگر تصمیم به اپلای برای کشورهایی مشابه سیستم آموزشی آمریکا دارید، برای این که بتوانید کارهاتون را با برنامه و مشکل کمتر پیش ببرید و حتی بتوانید آسانتر تصمیم بگیرید نیازمند طبقه بندی اساتید، دانشگاه ها و..... با استفاده از نرم افزارهایی مشابه اکسل هستید. فقط تا میتونید سعی کنید اطلاعات را خلاصه کنید چون موقع تصمیم گیری نهایی فراوانی اطلاعات آزارتون میده و بیشتر گیجتون میکنه.
در زمانی که دارین سایت دانشگاه ها و اساتید را زیر و رو می کنید بهتره اکسلتون را این طوری آماده کنید... به نظر من ابتدا اسم دانشگاه در سطر اول (و در مقابل آن ددلاین و هزینه اپلیکیشن فی، رنکینگ، شهر و سایر اطلاعات این جوری) و در سطرهای بعدی اسم اساتید مرتبط با زمینه کاری شما (اطلاعات هر استاد مانند ایمیل وبسایت ریسرچ اینترست، تاریخ ایمیل اول (برای مجدد میل زدن در صورت عدم پاسخ) و.... درمقابل نام استاد)... و رنگ هایی برای پاسخ دادن اساتید برای خودتون انتخاب کنید مثلا قرمز جواب منفی یا سبز جواب مثبت و یا سفید یعنی جواب نداده... البته من خیلی ساده و در یک شیت درست کردم چون موقع تصمیم گیری به نظرم خیلی بهتر کمک میکنه... چون انقدر دانشگاه ها زیادن که شیت بندی کمی شاید کمی دردسر ساز شه... بعدم با توجه به تاریخ ددلاین، هزینه ها و در نهایت پاسخ اساتید و موقعیت دانشگاه تصمیم را گرفت. در ضمن بعد انتخاب دانشگاه ها شیت دوم را درست کردم و اسم دانشگاه های نهایی را اضافه کردم و مواردی همچون یوزرنیم و پسوردم و تمام اطلاعات مهم مثل آدرس پستی، تاریخ ارسال مدارک و ... را اضافه کردم.
* شرمنده دوستان ماهه پیش هاردم را مرتب می کردم با این مطلب نیمه نوشته مواجه شدم... دیگه بدون تغییر اینجا میذارم شاید بدردتون بخوره...
این روزا که هوا خوبه تقریبا همه خوبن!!! راستش در ماه های اول ورود اکثرا همه دچار یک افسردگی و بدبینی ناخواسته میشن که این افسردگی باعث اتفاقای نا خواسته و ندانسته زیادی میشه....
یکی از اصلیترین دلایل به نظرم آب و هواست!!!، معمولا اکثر کشورایی که دانشجوها برای ادامه تحصیل میرن هواش با کشور ما متفاوته و اگر ترم پاییزم تشریف ببرند بعد یک ماه (در ماه اول وقت نفس کشیدن ندارید) بعد از کمی جا افتادن هوا شروع میکنه به سرد شدن (بعضی کشورام که کلا سرده!!!) و بادهای کشنده (این بیشتر آزار دهندست)... پس کم کم تو خونه زندانی میشن... و زندگیشون میشه یک تخت و یک لپتاب!!! حالا اگر خونم گرم نباشه دیگه این روزا خاطره میشه (معمولا سیستم گرمایش و نور اینجا طول میکشه برامون جا بیفته).... خورشیدم که کلا مرخصین این جا! و باران های بی وقفه و کلا هوای غمگین.... با توجه به آزاد شدن وقتتون، بیشتر وقت فکر کردن دارین... حالا تازه یکم تنهایی و دوری از آشنایان اذیتتون میکنه (البته نه همه) و خلاصه این که نمیدونم چرا همه لهن! راستی خدا نکنه مشکل مالی داشته باشین و یا مشکل های تنشزا... تو این آب و هوا همچنین کم کم حس مثبت اولیه (با تکراری شدن بعضی چیزا) تبدیل به حس بدبینی میشه و ایراد گرفتن شروع میشه مخصوصا اگر با دید مثبت آمده باشین (کلی میشه برای این داستان گفت) یا توقعتون از آدما بالا باشه (مشکل خیلی از ما)... مورد دیگم شهر یا روستای محل زندگیست که اگر متفاوت با شهر محل زندگی جدیدتون باشه کلا مشکل ساز میشه... فرض کنید از تهران اومدین به یک شهر ده هزار نفری!!!همچی آرومه! مترو نیست! ترافیک نیست! همه چی آرومه...! راستش اولش قشنگه ولی بعد از مدتی له میشین!!!! بعضی جاها فقط برای سفر خوبه نه برای چند سال زندگی!!! عامل دیگم اینه که این جا یه دوستم ندارین و طول میکشه یه دوست واقعی پیدا کنید... بعدم تا با آدم خارجیا کنار بیاین و اخلاقشون را بفهمین طول میکشه (امیدوارم در مورد این بعدا بنویسم) مثلا شمال اروپا آدماش سردن (حتی آدمای شمال و جنوب ایتالیا کلی فرق دارند) ولی خوب جنوبیا خیلی بهترن در ضمن کشورای اینترنشنال شرایط بهتره... یا مورد دیگه این که با زبان اون کشور اوایلش مشکل دارین تا بتونید با آدما ارتباط برقرار کنید در کشوری که زبان اصلیشون انگلیسی نیست مشکل بیشتره حتی اگه انگلیسیم باشه طول میکشه تا خجالتتون بریزه و بفهمین خارجیا بهتر و بالاتر از شما نیستن!!!!!!!! مورد آخرم این که کمی طول میکشه جوی که گرفتتمون فروکش کنه و به یک انسان عادی تبدیل شم... به هر حال این مواردی که هست و به نظرم ترم اول را مقاومت کنید شرایط با بهتر شدن هوا بهتر میشه و شاید بشه گفت عادی میشه....
این مواردی که اشاره کوتاهی کردم میتونم براشون ساعت ها مطلب بنویسم ولی خوب متاسفانه وقت آن چنانی ندارم که با جزییات بگم. در ضمن راه حلیم برای جلوگیریش ندارم، فقط باید تجربه کنید هر چند قبل از وقوع بدونید مشکلات چیه تحملش خیلی راحتتره (و همچنین غلبه)....
*مطلب زیاده برای نوشتن ولی وقت نمیشه متاسفانه... حالا امیدوارم تابستون بتونم بیشتر وقت بذارم.. به هر حال ببخشید دیگه....