خوب این مطلب که شانس یک بار در خونه را میزنه همه شنیدیم ولی دوست دارم کمی از زاویه متفاوت تر این ضرب المثل را بررسی کنم. همیشه وقتی این جمله را می شنویم به این فکر می کنیم که باید به فرصت ها توجه کنیم و قدرت تصمیم گیری داشته باشیم اما هیچ وقت به این بخش ماجرا که باید با توجه به این که این اتفاق همین یکبار بوده برای آینده برنامه ریزی کنیم و مغرور نشیم توجه نمیکنیم.
داستان اول: همانطور که قبلا اشاره کرده بودم من دوره ارشد را در ایتالیا گذراندم. در آن سال ها افراد می تونستند با یک ایمیل پذیرش بگیرند و برای تحصیل بدون هیچ مدرک زبانی تشریف بیارند ایتالیا (الان را نمیدونم) همچنین وام های خیلی خوبی (در حدود پانزده هزار یورو) به دانشجویان می دادند (من هیچ وقت استفاده نکردم). با این وضعیت متاسفانه جمعیت اصلا یک دست نبود. یادمه اون اوایل وقتی صحبت می کردیم این افرادی که بدون هیچ سختی تشریف آورده بودن و جیبشونم پر پول شده بودند کسی جلودارشون نبود!!! همش دنبال خوش گذرونی و مسخره بازی و در عین حال هم فکر می کردند که خیلی آدم های خاصی هستند!!! یادشون رفته بود که کی بودن و از کجا آمده اند و نمیدوستند این شانسی بوده که حالا به هر دلیلی نصیبشون شده و زود گذر خواهدبود و باید برای آینده برنامه ریزی کنند. خلاصه به جز جمع معدودی از دوستان که از اول برنامه داشتیم و در هر جمع و مکانی ورود نمیکردیم اکثر آن افراد همچنان در جستجو کار و در حال درجا زدن هستند.
داستان دوم: اوایلی که به دلفت آمده بودم با همکاری آشنا شدم که برای پست داک آمده بود، این فرد همیشه ظاهرا در حال درس خواندن بوده و از همان هجده سالگی در رشته ای قبول شده که دکترا مستقیم بوده در نتیجه در بیست و هفت سالگی دکتراش را میگیره و بدون هیچ وقفه ای میاد برای پست داک در دلفت. این فرد همیشه عجیب بود!!! بسیار پنهان کار در مورد پروژش (به شکل بی ادبانه) و به شکل عجیبی از نبوغش تعریف میکرد خلاصه تا چهار سال پروژش را تمدید کردند ولی در نهایت بدون هیچ خروجی کارش به پایان رسید (دستگاهی که روش کار میکرد جواب نداد، مقاله ای هم نتونست چاپ کنه و روی رشد شخصیتش هم کار نکرد). این روزها هم سخت به دنبال کار هست که بتونه اقامتش را تمدید کنه ولی متاسفانه بیشتر از یک سال هست که نتونسته هیچ جواب مثبتی بگیره.
خلاصه این که امیدوارم شرایط این افراد بهتر باشه ولی در هر دو خاطره ای که به اشتراک گذاشتم ویژگی مشترک همه افراد در آن ها غرور و متاسفانه عدم برنامه ریزی برای آینده بود.
گاهی اوقات افرادی با من (با معرفی دوستان) تماس می گیرند و بدنبال اطلاعات در مورد تحصیل در مورد دانشگاهی که در حال تحصیلم هستند... در ابتدا با اینکه همیشه سوال دوستان خیلی سطحی است (در اینترنت با اولین سرچ هم پیدا میشه) من همیشه سعی میکنم در ابتدا شرایط خودم و بعد شرایط محیط اطرافم را توضیح بدم تا شخص سوال کننده با واقعیت روبرو بشه و وقتش با اطلاعات اشتباه و غیر واقع بینانه تلف نشه... معمولا دوستان لطف دارند اما خیلی پیش اومده فرد سوال کننده بی تشکر و خداحافظی و یا با این جمله که اینو که خودم می دونم!!! مکالمه را به پایان رسونده... حتی یک بار هم شده بلاک شدم :).
در هلند در ابتدا سعی کردن داستان کرونا را جدی نگیرن! تا اینکه آمریکا جدی گرفت و اینام به خودشون آمدن، خلاصه سرتون را درد نیارم هفته های اول کلاس ها اختیاری شد و در ادامه کلاس ها تعطیل شدند و قرار شد همگی بصورت آنلاین تا سال 2021 برگزار بشوند. بعضی از دانشکده ها کلا تعطیل شدن و بعضی دیگه ورود بهشون محدود شد. خلاصه اول دانشجویان دکتری فکر میکردند این تعطیلی کوتاه مدت خواهد بود ولی کم کم متوجه شدند این یک اتفاق عادی و زود گذر نخواهد بود. کم کم شروع کردن به اعتراض که نمیتونیم کار کنیم و .... ولی دانشگاه پیام داد که شرمنده، بخاطر فشاری که روی حمل و نقل میاد برنامه ای تا سال آینده ندارند ولی به کسایی که کار آزمایشگاهی دارند اجازه ورود داده میشه. ولی ظاهرا دو چیز خیلی دانشجوها دکتری را اذیت میکنه اول اینکه کسی نیست باهاش حرف بزنند و مورد دوم اینه که فکر می کنند در خونه کاری نمیکنند! راستش قبلش هم کاری نمیکردن ولی چون در محیط بودن و حرف میزدن و راه میرفتن فقط کمی احساس مفید بودن میکردن. البته رییس دانشگاه اعلام کرد که هیچ گونه تاخیر برای پایان درس را نمی پذیریم! که باعث ناراحتی دانشجویان و کلی اعتراض شد. البته حقوق دانشجویان قطع نشده و همه دارند سعی می کنند با شرایط جدید وفق پیدا کنند و به همدیگر کمک کنند، دانشکده سعی کرده سیستم اطلاع رسانی را بهبود بده و وظیفه برنامه ریزی برای هر دپارتمان هم به مدیر گروهش محول شده. خلاصه دیگه هیچ چیز مثل قبل نیست.
یک ماه قبل از این اتفاقا در سالن غذاخوری با استادم نشسته بودیم، بهش گفتم به نظرتون اگر در دانشگاه را ببندن اتفاق خاصی میفته!؟ یک نگاهی به من کرد و با کمی مکث بلند زیر خنده!!! گفت فکر نمیکنم.... بعدش البته اضافه کرد در نود و پنج درصد موارد!!! بعدم که کرونا اومد و دانشگاه ها تعطیل شد... حالا ببینم در آینده چه اتفاقی میفته! البته ظاهرا با توجه به قبولی بیشتر دبیرستانی ها (شاید آسانی امتحانات با توجه به شرایط کرونا و امتحانای آنلاین) تعداد متقاضیان دانشگاه در سال بعد تحصیلی بیشتر شده و این یعنی دردسر دانشگاه ها و کمبود مسکن دانشجویی! اگرم شرایط کار سختتر بشه احتمالا متقاضیان هلندی و اروپایی دکتری بیشتر میشه (در دپارتمان ما اصلا هلندی نیست) و به همین نسبت شانس اینترنشنال ها کمتر.
پینوشت: اینجا در دلفت کسی ماسک نمیزنه، خیابونا آخر هفته ها شلوغ میشه و هنوز در بازار روز میوه ها را نشسته میخورند! و در نهایت این که اگر تعداد ابتلا و مرگ ناشی از این ویروس را برای هر یک میلیون نفر در نظر بگیریم هلند یکی از کشورهای پر خطر می باشد (همچنین دولت آمار را به صورت دقیق منتشر نمیکند و آمار بصورت کلی بروزرسانی میشه.).